با سلام
خانمی هستم ۲۵ ساله همسرم ۲۸ ساله
از زمان ازدواجمون ۷ ماه میگذره
دوران عقد ۳ ۴ ماهه داشتیم ولی از قبل دو سه سالی با هم دوست بودیم با هدف درس و پروژه ولی کم کم بهم علاقه مند شدیم و..
همسرم از بچگی مادرشو از دست داده و یه موردی که هست ایشون یه خواهر ۴۸ ساله داره و چون ک تنها بوده تقریبا رابطه ی نزدیکی دارن
به دلیل مشکلات مالی هم ما خونه پدریش زندگی میکنیم همچی خرج و مخارج با خودمونه ولی کم و بیش دخالت های بی مورد پدرش هست.
همسرم هم تقریبا بیشتر اتفاقایی که بینمون میافته که من خوشم نمیاد کسی بدونه چون از قضاوت بیمورد ب شدت عصبی میشم رو هی به پدرش حالا کمتر وحتی خواهرش میگه و بیشتر اوقات در تماس تلفنی و چت هستن
بارها تذکر دادم که بدم میاد اتفاقاتی که میفته رو کسی بدونه ولی خب درس بشو نیس که چند باری به بحث و دعوای من کشیده
من ی عادت بدی که دارم ب شدت عصبی و زودرنجم و خب بحث ها باعث میشه حتی یه چکی هم بزنمش
من این مواردو بیشتر از تو چت هاشون هم جلو جشمش هم قائمکی دیدم و هم واضح هم با کنایه بهش گوشزد کردم تا بار آخر دیروز که حتی تو بعضی چیزا اقراق میکنه و تقصیرا رو گردن من میندازه و تعریف میکنه. حتی بعضا اشتباه میکنه با این حال انگار عادت کرده باشه به اشتباه و دروغ گفتن یادش نمیاد ک واقعا از طرف خودش بوده و باعث میشه خواهرش در موردم چرت و پرت تحویلش بده عوض اینکه بزنه دهنش یا تذکر بده که زندگی شخصیت رو تعریف نکن برا من.
ب هر حال بار آخر چند روز پییش دعوای بدی داشتیم جلو خودش گوشیش گرفتم و چت هاشونو دیدم. البته قبلا موقعی که خواب بود دیدم ولی نمیدونستم چطوری بگمش بعدش ک بیدار شد چندساعت بعدش تو حالت معمولی گفتم گوشیت بده نگا کنم و .. پیاماش دیدم گفتم اینا چیه چرا اینا رو میگی و.. گفت ب تو ربطی نداره ب چ حقی نگا میکنی و منم یه سیلی زدمش و قهر…
ی عادتم داره همیشه برای آشتی من پیش قدم میشم اون بادشم نیس
ولی ایندفه تا اون نیاد آشتی در کار نیس
میشه راهنمایی دقیق کنید چیکار کنم که این عادت مزخرفشو کنار بذاره
خسته شدم از دعوا و بحث

ب زور هم بهم کمک میکنه تو کارا منزل و فک میکنه فقط وظیفه منه