سوالتو بپرس
X

دلتنگی بیش از حد

من دختری 22 ساله و متاهل هستم
چند وقتی میشه که حالتی مثل پوچی و تنهایی و گریه های مکرر و بی مورد و دلتنگی بیش از حد دارم
من در یک شهر دور از خانواده ام زندگی می کنم و با اینکه هر روز تلفنی با اونا در تماسم ولی بازم احساس تنهایی می کنم
هیچ انگیزه ای ندارم حتی دیگه نمی تونم فکرم را متمرکز کنم و حافظه ام هم ضعیف شده طوری که حتی چیزهای خیلی کوچیک رو فراموش می کنم

مینا:

نمایش نظرها (9)

  • خب عزیزجان غربت زندگی کردن این مشکلات رو داره ... ولی خب با تمام سختی تجربه تازه ای برای شماست و بهتره باهاش کنار بیای و تبدیل به فرصتی برای خودت کنی تا زمان برات به سختی نگذره

  • با سلام من دختر16 ساله هستم عاشق یه فردی شده بودم که توشهر خودمون نبود امابدبختانه پس ازمدتی خبر فوتشونو بهم دادن واقعاازآن روزبه بعد همش گریه میکنم چی کارکنم تا برای همیشه دردلم بماند اما گریم تموم بشه باخانواده سراین موضوع حرف زدم اما فایده نداشت حتی مامانو خواهرم سر این موضوع بامن دعوا کردن توروخدا یه راهی بهم بگین باتشکر

    • دوست عزیز قبول واقعیت میتونه شمارو آرام کنه ... پس در مورد اتفاقاتی که نمیتونید کاری بکنید و یا تغییری ایجاد کنید تسلیم خواست خدا باشید ... اگر قرار بود در کنار هم زندگی کنید چنین اتفاقی نمی افتاد ... پس کمی به واقعیت ها توجه کنید

  • همش سرنماز بهشون فاتحه میخونم واسه سلامتی خانوادش حتما دعا میکنم حتی پیش مشاوران زیادی رفتم اما جواب نداد همش گریه میکنم همه جا عکسش هست به خدادیوونه شدم تودرسام افت زیادی داشتم معدلم کم شدو....یکی از مشاوران بهم گفت که تو یه کاغذ چیزای زشتی دربارش بنویسم مثلاً:بنویسم هر چی بدی بوددر حقم کردی باعث نارضایتی خانوادم شدی و...اما انقدر دوسش داشتم که نمی تونستم دروغ بهش بگم اونوره یه آدم بدتوفکرم تبدیل کنم

    • باید تمام نشانه ها و یادگاری های ایشون رو از جلوی چشمتون دور کنید و بهتره دور بریزید .. دیدن هر کدام از این وسایل و نشانه ها حتی مسیج ها میتونه تاثیر بسیار بدی بر روی شما داشته باشه ... همونطور که گفتم باید بپذیرید چنین واقعیتی در دنیا وجود داره

  • باید قبول کنی جایگاه بعضی ها در قلب ماست نه در کنار ما. همیشه در قلبت برای او ارزش قایل باش ولی بپذیر زندگی فقط در محدوده قلب تو نیست.