من دختری ۲۱ ساله هستم که دوساله هست با هم کلاسی خود با خواسته اون دوست شدم و خانوادمو در جریان گذاشتم ی سال اول دوستی مون فقط ب آشنایی گذشت و من اونطور علاقه ای که الان دارم نداشتم تا اینکه تابستون بعد از سالگرد دوستی مون یکم بهم نزدیک شدیم و امتناعی نداشتیم هردومون دوست پسرم با بالاتنه ام ور رفت فقط و کل تابستون این ادامه داشت وقتی دانشگاه شروع شد و بیشتر پیش هم بودیم گاهی اوقات که من تنها میشدم ازش میخواستم بیاد خونمون تا اینکه یبار قبول کرد و این بار نه فقط بالاتنه بلکه دست به آلتم برد یا من دستشو سمت آلتم بردم یادم نیست درهمین حد مالیدن بود ولی ی مایعی از من خارج شد همون موقع که احساس کردم بیشتر خوشش اومد …بعد ازین هروقت تنها میشدیم آیت اتفاق میفتاد و من باز دستشو به بالاتنه و آلتم میبردم
من بعد ی زمانی انگار ب خودم اومدم و البته بعد هربار که دست ب آلتم میبرد من بعدش پشیمون میشدم تا حد گریه و ناله و از خودم متنفرم میشدم ولی نمیتونستم واسه دفه بعد جلو خودمو بگیرم تا اینکه خواستم قسم بخوریم که دیگه تا وقتی محرم نشدیم این اتفاق نیفته منظورم بوس وبغل نبود ولی بازم یبار اتفاق افتاد ولی دیگه به آلتم دست نزد طبق قسمی که خوردیم
و باید بگم من خیلی دوسش دارم و اونم ادعاش اینه که خیلی دوسم داره همیشه بهم میگفت هرجور تو بخوای تو این مسایل برخورد میکنم با اینکه این اتفاقات افتاده فک میکنم پسر پاکیه نماز و روزه اش اصلا عقب نمیفته ولی اون دوزه یکم سست شد …خانوادم و خانوادش خبر دارنو مادرشم دیدم بهم معرفی کرده و قصدمون ازدواجه ولی میدونم خیلی طول میکشه این رابطه حداقل دوساله دیگه ما نامزد میتونیم کنیم و بدلیل مشکلات خانوادگی زیادی گ داشتم و همچنین ایشون خیلی کمبود محبت داریم و هردومون به این رابطه نخ ازین نوع جنسی فقط کلا نیاز داریم
میترسم کل تصوراتم غلط باشه در مورد ایشون و نتونم سر قسمم بمونم
شرایطی ک میخوامم نداره حتی دوسال دیگه ولی بدون اون زندگی واسم زهر میشه کمکم کنید