سلام ، من به این امید براتون مینویسم که انشالله جوابمو بدید.من با یه پسری که فامیل دورمونه ۳ ساله دوستیم ، صحبت کردیم اوایل دوستی و من گفتم فقط برای ازدواج باهات دوست میشم ، چون واقعا میخواستمش خودمم.اونم قبول کرد.خلاصه ما تو این سه سال رابطه هم داشتیم ولی فقط از پشت ،اما الان از لحن حرفاش میترسم که یهو منو ول کنه ، البته خیلی هم کادو میگیره برام هرجا میره خبر میده سوپرایزم میکنه ، بحثمون بشه عصبانی نمیشه و سعی میکنه آرومم کنه ،…. ، اما میگه زن و شوهر بودن خوب نیست و خرجی داره و دغدغه اقتصادی و این چیزارو داره ولی رابطه دوستی این حرفا توش نیست ، راحت میری سکس میکنی راحت سفر میری….
به خدا میترسم که ولم کنه و یا رابطمون به ازدواج ختم نشه ، یه خدا خیلی دوسش دارم خیلی گفتم بیا زودتر ازدواج کنیم ولی میگه هنوز حقوقی ندارم و دستم به خرج زندگی نمیرسه و صبر کن.
من میترسم از آیندمون ، بلفرض ازدواج کنیم بعد براش عادی میشم و یهو میره رو سرم هوو میاره ، توروخدا یه راهنمایی درست حسابی بکنید منو ، ما همو دوست داریم ولی فقط طرز تفکر پسره فرق داره با من و فقط فکر سکس و سفر های مجردیشه ، هردومون هم ۲۴ سالمونه…
بگید چی بگم بگید چیکار کنم ، به خدا باهاش حرف زدم که طرز تفکرت درست نیست ولی میگه نگران نباش ما ازدواج میکنیم…..