اول اینکه سلامی عرض میکنم خدمت همتون وبچه هایی که واقعا خسته شدن از این وضع مسخره ای که ما شهرستانیا داریم شاید
نمیدونم چطور بگم چجوری بگم من از حکومت دیکتاتوری تو خونه بدم میاد
بچه درس خونی هستم معدلم ۲۰ میشه همش ولی انگار نه انگار بعد اگه ی بار ۱۹ بیارم ۱۸ بیارم یا اصلا ۱۶ بیارم دیگ اون روز واسه من شب نمیشه همش میوفته تقصیر ps4که شاید تنها دلیل افسردع نشدن من همینه مادر من هروقت میاد بهم گیر میده و همش دعوا میشه و شروع به نفرین خواهرم که ۳ سال ازم کوچیکترع و درسش با من حتی مقایسه نمیشه همش تو دید قرار میدن و همش منو نسبت به اون میکوبن با اینکه اون به زور هیچ کلاسی نمیره و من مجبورم و احبارم میکنن برم کلاس زبان ورزش نماز قرآن حتی اون ورزشی که دوست دارم نه اونیکه خودشون خوششون بیاد امروزم آنفلوآنزا گرفتم و دکتر ۵روز بهم گفته نباید از خونه خارج شی میگه حتما باید بری مدرسه و کلاس و حتی کلاس ورزشی اخه انگار نه انگار من ادمم میگن چون ی جا دراز میکشی و بازی میکنی پس همه جا میتونی بری نمیدونن کلاس با مغزه و بازی با دست و چشم بعد که من اینو میگم میگن دکتر خوب نیست جالب اینجاس هروقت حالشون خوب نیست میرن الکی از دکتر استلاجی میگرن و کلی تعریف ولی هروقت من مریض میشم بدترین دکتر دنیا میشه الانم که دارم مینویسم از شدت تب و لرز زیر دوتا پتو هستم بابامم که میدونه حق با منه ولی حق رو میده به مامانم و کاملا منو پودر میکنن معدلم ۲۰ شده بود میگم جایزه چی میخواین بدین بهم میگه باید نماز بخونی اخه بعد که نمیخونم بهم میگن ادم لش و تن پرور هستی اخه مگه میشه به زور جالب اینجاست قبل از اینکه ازدواج کنن بابام نمار نمیخوند و اصلا چیزی رو قبول نداشت الانم سال نهم هستم و خیلی دوست داشتم مدیر بشم یا مثل پدرم شهردار بشم ولی حیف به زور بازم میگن پزشکی بزن و بعد از اون بازم تحقیر که میگه اخر خودم میارمت پیش خودم رفتگر یا رانندم بشی در مورد محدود بودن من که اصلا انگار نه انگار من نیاز به دوست دارم خیلی از بچه ها مشروب میخورن سیگار میکسن قلیون میکشن ولی دوستای من همه مثبت هستن و از خانواده های درجه یک میگن جنبه نداری قابل اعتماد نیستی میگن همش حرف راست بزن میزنم یا به ضررمه یا میگن دروغ میگی همش فکر میکنم ی بار ماشین بابامو بردارم فلنگو ببندم و همش ارزو میکنم اگه تونستم دا۱نشگاه قبول شم اصلا تو استانم نباشه و شهر های دور باشه یکی از عمه هام و معلمم خیلی خوب درکم میکنن همه بهم میگن با استعداد بابام بهم میگه بی استعداد بی مغز تازه جالب اینجاس اکثر کاراش رو من راه میندازم من دوست دارم مستقل باشم مثل خیلی از دوستام خیلی ارزوی سختیه‌؟ همه رو با چشم های اشکون مینویسم بچه ی سخنوری هستم تو میون جمع کاملا جنتلمن هستم ولب تو خونه مثل یک بچه ای که بهش غذا نمیدن
میخوان جوری باشم که خودشون اصلا نمیتونن باشن خود مامانم مدرکش رو با تقلب از یکی از داشگاه های آزاد گرفت و کلا تجدید بود واقعا نمیدونم چرا دارن سرویسم میکنن شاید به خاطر دوست داشتن ps4 و دوستام هنوز خودکشی نمیکنم راستش همش سعی میکنن حرف خودشون باشه رفته بودم کلاس ریاضی برای نیم ترم گفته بود تجدید میاره و ی پس حرف های اساسی خوردم بعدش ۲۰اوردم اصلا حرف من باورشون نمیشه بابام میگفت اگه معدلت رو ۲۰نیاری ps4جمع دوستام همه تعجب کرده بودن خودمم خیلی استرس داشتم و بعضی ها رو یادم گیرفت ولی هرجور شد ۲۰رو گرفتم ولی الان میگن نمره نمیخوایم اخلاق خدا به این آدمی زاد چی دادی که همش توقع زیادی دارن خستم شدم دیگ😔