با سلام
من سه ماه پیش باآقایی دردانشگاه آشناشدم که دانشجوی سال دوم دکترا هستش منم تازه فوق لیسانسم تموم شده.من متولد64 وایشون60.ایشون به من پیشنهاده ازدواج داده اما یکسری تفاوتها هست مثلا ما از دوشهره مختلف هستیم.ایشون خانوادشون در روستا زندگی میکنند اما من تاحالا اصلا حتی روستانرفتم چه برسه زندگی کنم البته خودشون کارش تو اداره هستش وشهرزندگی میکنه.دلیل اولم برای اینکه به ایشون فکرمیکنم اینکه خیلی پرتلاش ودرسخونه مثلا الان کتاب سومش رو در رشتش داره چاپ میکنه وبااینکه تودانشگاه تدریس میکنه بیشتر دنباله اینکه هیئت علمی بشه وهمش به من میگه من میدونم منوتوباهم تفاوت داریم وتوازمن بالاتری امامن قول میدم زندگی خوبی برات درست کنم ودلیل دیگرم اینکه حدائقل مطمئنم مثل خیلی ازپسرهای امروزی باهزار نفر نبوده وهمش نگران اینکه بادیگران باشه نیستم.حالا به نظر شما من اصلا باید چی کنم اجازه بدم بیان خواستگاری اصلا به درده من میخوره یا نه