نمایش نظرها (18)

• اينطوري كه مشخصه دوستي شما يه دوستي ساده بوده و قرار بر ازدواج نبوده. اگه پسر عموي شماهمچين قصدي نداره منصرف كردنش كار خيلي سختيه

• منم با سارينا موافقم وقتي كسي علنأ ميگه امكان ازدواج نيست چه انتظاري داري....

• عزيزم پسرا احساساتشون لحظه ايه ... حرف و رفتاراشو پاي خواستن نذار .خواستن يعني اينكه به خواستگاريت بياد و باهات ازدوج كنه

• به نظر من كلأ بيخيالش شو هر چند خيلي سخته ولي بهتر از اينه كه عمرت رو به پاش حروم كني

• به نظر من يه كم بهش كم محلي كن ببين عكس العمش چيه

• بيخيال شدن سخته

• بيخيال شدن سخته ولي خورد شدن سخت تره آخه تا كي ميخواي غرورتو ريز پا بزاي؟؟؟

• با مردی ازدواج کن که دوستت داره نه مردی که دوسش داری

• سلام مشاور من 17سالمه حدوده شیش ماه ک عقد کردم. شوهرم 32 سالشه،، مافقیط س روز نامزد بودیم. ب اسراخانواده شوهرم خیلی زود عقد کردیم هنوز عروسی نکردیم اما من ب خاطر تفاهم سنی ویکم هم خسیس هستش پشیمون شدم توروخدا راهنمایم کنید مشاور

  • خب اگر پشیمون شدید میتونید بسیار اسان با خانواده مطرح کنید چون اگر با تردید وارد یک زندگی مشترک بشید مسلم بدونید در آینده با مشکل برخورد خواهید کرد ... چون اختلاف سنی شما بالاست و وقتی که شما در شور و حرارت جوانی هستید ایشون در حال طی کردن مراحل افول جنسی هستند ...پس اولین مشکل شما از ناحیه مسایل جنسی اتفاق خواهد افتاد

• من6 ماه است عقد کرده ام اما با اینکه با نامزدم مشکل خاصی ندارم پدرشون خیلی دخالت میکنند و انتظارات و توقعات خودشونو پیاده میکنن بطوریکه باعث دلسردی من از اونا شده و احساس میکنم حسم نسبت به نانزدمم کمرنگ شده مشاور عزیز راهنماییم کنید که چطور جلوی بحرانهای زندگی مقاوم باشم؟

  • در این مواقع باید مشاوره حضوری و دو نفره مراجعه کنید ... تا به هر دوی شما در این مورد روش هایی ارائه شود ... دوست عزیز باید بدونید زندگی آسان وجود نداره و سختی های خاص خودش رو باید تجربه کنید پس همسرتون باید در این مسیر با شما همراه و همدل باشه ... اگر چنین حالتی بین شما به وجود بیاد میتونید در برابر در دخالت و بداخلاقی دیگران ایستادگی کنید ... و گرنه همچون برگ درختی از این سمت به سمت دیگه کشیده میشوید پس تا میتونید با همسرتون در مورد مشکلات صحبت کنید تا کدورت ها به سرعت بین شما حل و فصل بشه ... به همین خاطر در هفته در روز و ساعت مناسبی درباره مشکلات و نگرانی هاتون صحبت کنید تا حرف و گله ای از هم بینتون باقی نمونه

    در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی داشته باشید
    021-22354282

• سلام خسته نباسید من 18 سالمه و دوسال نامزدم قبل اون هم 1سال با نامزدم دوست بودم
  ماهمدیگه رو خیلی دوست داشتیم و با هم فرار کردیم اما الان بعد دوسال نمیدونم چرا حس میکنم نامزدم دوستم نداره وداره بهم خیانت میکنه وقتی هم بهش میگم 14معصوم و....میاره وسط ومیگه الا وبلا ک من دوست دارم حالا من موندم حس من اشتباهه یا درسته 2ماه دیگه هم عروسیمونه کمکم کنید لطفا.....

  • دوست عزیز هر رفتاری میتونه نشانه ای باشه پس خوب به جوانب کار توجه کنید ... چون تا مطمئن نباشید نمیتونید قاطع نظرتون رو اعلام کنید ...
    شما ایشون رو بهتر از هر کسی دیگه میشناسید پس بهتر میدونید رفتارهایی که میبینید چه تفسیری داره
    پس خوب و معقولانه نگاه کنید و اگر مقدور بود مشاوره کنید

    • من خوب میشناسمش اما ادم تو داریه هر لحظه و هر دقیقه درحال تغییر من واقعا نمیدونم چیکار کنم دوست دارم مشاوره کنم ینی هردومون مشاوره کنیم اما میترسم ک بهش بگم چون میدونم ناراحت میشه و قبول نمیکنه...

• سلام.3 سال یا پسری دوست بودم.بسیار متین و مودب و صبور و وفاداره.خانوادش مدتیه متوجه قضیه شدن و چون مذهبی هستن مشکل ایجاد کردن البته با من کاری ندارن با پسرشون دعوا میکنن.بسیار عاشق هم بودیم درست مثل فیلما روزای باورنکردنی داشتیم.الان بعد 3 سال میگه من تا 32 سالگی نمیتونم زندگی رو جمع و جورکنم و تو تا اون موقع نباید منتظر من بمونی.میگه من نمیتونم تورو خوشبخت کنم.الان 50 روزه جواب تلفنامو نمیده و وقتی میده میگه منطقی باش برا منم سخته ولی بهتر از اینه که بعدا بگی منو بدبخت کردی...به شدت وابسته شدم.ادم مغروری هستم تنها مذکریه که بهش علاقه مند شدم.اصلا نمیخوام از دستش بدم چون واقعا پسر خوبیه و تا حالا نگفته دوسم نداره و مطمئنم فرد دیگه ای هم تو زندگیش نیس.خودم حس میکنم بخاطر کار موقت نمره هاش کم شده و مشروط شده شایدم اخراج شده و نمیگه بهم...برام مهم نیست فقط میخوام برگرده چون دیگه تو عمرم اینطوری عاشق نمیشم.چیکار کنم؟رفته شهرستان و دسترسی ندارم.

  • پیام ایشون به شما کاملا روشن و مشخصه و اگر بخوایت خودتونو گول بزنید نتیجه ای جز از دست دادن فرصت های زندگی عایدتون نخواهد شد
    درسته شرایط سختی رو تجربه میکنید ولی بعد از دو هفته میتونید به روال عادی برگردید .. پس در یک کلام فراموش کنید و تا وارد شرایط قابل اعتمادی نشدید هیچ وقت وابستگی ایجاد نکنید

    • من نیلو هستم...نمیدونم چند ماه پیش پیام داده بودم...امروز خیلی اتفاقی این لینک رو دیدم و باز کردم و یادم افتاد اینجا از شما مشاوره خواسته بودم.اون ادم به من خیانت کرده بود و با چندتا دختر رابطه داشت.الانم جز نفرت و اهی که پشت سرش کشیدم هیچ کاری نتونستم بکنم.روزی که فهمیدم خیانت کرده فشار خون رو کاملا زیر پوستم حس میکردم بعد ها فهمیدم کم مونده بوده سکته کنم.من کاملا از صمیم دل و بی شیله پیله دوسش داشتم ولی فهمیدم ادمای دنیا کثیف تر از این حرفان...الان 8 ماه گذشته ولی کمرم جوری شکسته که هنوز به خودم نیومدم.باورم نمیشه چطور بعد 3 سااال تونست خیانت کنه حتی تا اخرین لحظه میگفت میام خواستگاری و جدایی موقته تا اینکه فهمیدم چی شده.الان فقط یع سوال تو مغزمه که چرااااا...چراااا یهو چیییی شددد ...مگه من چیکار کردمممم...هیچ توضیحی نداد حتی یه معذرت واسه سه سال عمرم من که بدی نکرده بودم اقلا یه متاسفم هم نگفت...منتظر قیامت هستم ببینم ته سرنوشت این جور ادما چی قراره بشه