سلام
من دختری سی ساله هستم، که یک هفته است با برادره صمیمی ترین دوستم نامزد کردم، من و این آقا اصلا هیچ ارتباط قبلی با هم نداشتیم، در حالیکه ده سال بیشتر است که هم خانواده ها هم را میشناسیم – هم من و دوستم – دوره یک ماهه طول کشید تا به مرحله بله برون برسیم – اما دقیقا یک هفته بعد از بله برون شنیدم که گفتند به من احساس سردی میکند. در مراسم بله برون بین ما صیغه خوانده شد، که محرم باشیم و رفت و آمدها بیشتر باشد.
نمیدونم چیکار کنم – من تمام سعی و تلاشم این بود قبل از بله برون و علنی شدنه همه چیز این مسائل حل شود – اما ایشان اصلا همکاری نکردند – الان بعد از یک هفته ، و علنی کردنه موضوع بین خانواده ها ، متوجه شدم که این آقا فقط تازه قصد آشنایی داشتند، و موضوع برایشان به قدری که برای من و خانواده و آبرویم مهم است جدی نبوده است. و از زمانی که این چیزها را شنیدم، به حدی نگرانی و استرس گرفتم که هر کار می کنم افکارم آرام نمیگیرد . با هم صحبت کردیم قرار شد وقت بیشتری بگذاریم، بیشتر با هم باشیم ، تا زودتر به شناخت برسیم – اما من درخواستم این بود که یکم مهربانتر و صمیمی تر باشیم، این درخواستم هم مبنی بر این بود که از صحبتهای ایشان متوجه شدم که عشق و علاقه قبل از ازدواج برایشان مهم است. در حالیکه من با یک علاقه اولیه ، معتقدم که عشقه بعد از ازدواج پایدار تر است.
خواهشمندم مرا راهنمایی بفرمایید. من چه کارهای انجام دهم که این رابطه به خوبی و خوشی ادامه پیدا کند – و این افکار که اگر نشد، و عشق و علاقه مان زیاد نشد بهم نامزدی را بهم بزنیم — را از سرش کلا خارج کنم؟
خواهش میکنم مرا راهنمایی کنید
نمایش نظرها (8)
اگر قصدتون این باشه که خودتون رو گول بزنید که حرف خاصی وجود نداره ... وقتی ایشون علاقه ای به ارتباط و خواستگاری نداره پس اصرار شما نوعی گدایی کردن عشقه چون کسی رو که به زور بخوایت به دست بیارید زود هم ا دست خواهید داد ... اول شناخت کامل تا بدونید آیا ایشون اصلا" علاقه ای به ازدواج با شما داره یا خیر و گرنه راهتون در اجبار ایشون به قبول کاری اشتباه خواهد بود
با سلام خدمت شما بانوی ایرانی
با توجه به مطالب نوشته شده، تفاوتی که در دیدگاه های شما به یک موضوع وجود دارد اما آنچه اهمیت دارد رفتار و گفتار شما نسبت این تفاوتها است . ایشان در مورد این آشنایی و بله برون با شما تفاوت نگاه دارند. این ابتدای مسیر زندگی مشترک است تفاوتها تناقض ها و تضادها و شما باید شیوه صحیح برخورد با آنها را بیاموزید تا این رابطه را از تعادل خارج نکنید. لذا به شما پیشنهاد می شود برای شناخت بیشتر و البته مستند تر و همچنین دریافت آموزش از جلسات مشاوره پیش از ازدواج استفاده نمایید کانون مشاوران ایران در این زمینه ارائه خدمات می کنند 88422495
سلام.من به دلیل اینکه احساس می گردم سنم داره بالا میره با خواستگاری که هیچ عشقی بهش نداشتم ازدواج کردم.زندگیم خیلی با سردی می گذره باید چه روشی درپیش بگیرم
مشاوره و تغییر روش زندگی ... شما همه چی رو فدای احساس بالا رفتن سنتون کردید پس باید بتونید دیدگاهتون رو تغییر بدید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
021-22689558
021-88472864
سلام .لطفا کمکم کنید.من ۹ماهه عقد کرده ام و روابط خوبی با همسرم داشتم .تا اینکه فهمیدم یک سال قبل دیوانه وار عاشق دختر خاله اش بوده و متن های عاشقانه اش را دیدم .از آن روز دلسرد شدم . نمیدونم شاید الانم همون قدر دوسش داره . نمیدونم چیکار کنم
هرچی در گذشته بوده تمام شده و کاملا طبیعیه ...و امروز همسر شماست و در کنارتون هست
پس از این تصورات بچگانه بیرون بیایت و به زندگی مشترکتون برسید البته اگر تمایل نداشته باشید اونو با این رفتارها سرد و نابود کنید
پس خوب فکر کنید
تو دوران نامزدی متوجه شدم نامزدم هیچ علاقه ای به شناخت من نداره و فقط دنبال روابط عاطفیه و هرچه بهش می گفتم اول باید همدیگه رو بشناسیم می گفت اینا رو تو کدوم کتاب ها خوندی، از طرفی لج بازه و فقط و به دل من اصلا راه نمیاد در صورتی که می گن تو نامزدی نباید اینطور باشه یه مشکل دیگه هم داره اینکه هرچی باهاش حرف میزنی و مشکلاتش رو می گی نمی تونه توضیح کنه و سکوت می کنه، رفتارهای پرخاشگرانه ای ازش می بینم نسبت به بقیه به طوری که فکر می کنه همه ازش سو استفاده می کنن و دنبال گرفتن انتقام(به اصطلاح حق خودشه) باهاش خیلی حرف زدم ولی رفتار اش رو تغییر نداد آیا موندن باهاش به صلاح؟
دوست عزیز همونطور که گفتید دوره نامزدی دوره شناخت هست و اگر ایشون با معیارهای شما فاصله زیادی داره پس بعد از دوران باید نظرتون رو صریح و قاطع اعلام کنید
و بدانید ایشون هر رفتاری رو امروز از خودش بروز میده در آینده هم همینطور خواهد بود ... پس خوب فکر کنید و در این مورد هیچ مصلحتی رو در نظر نگیرید