سوالتو بپرس
X

سرد شدن نسبت به طرف مقابل

با سلام خدمت شما مشاور عزیز.
من دختری ۲۰ ساله دانشجوی دندانپزشکی هستم. حدود ۳،۴ ماه هست که با پسری ۲۰ ساله که پزشکی میخواند آشنا شدم. البته این نکته رو بگم که حدود ۶ ماه قبل از ایشون، بین من و شخصی علاقه مندی شدید دو طرفه وجود داشت ولی به دلایلی نافرجام بود و من تا همین ۲ ماه پیش هنوز او را دوست داشتم و شکل گیری رابطه دومم بخاطر مصر بودن این اقای ۲۰ ساله بود و طی اون اتفاق من امادگی ورود به یک رابطه جدید رو نداشتم ولی خب چون شرایط این اقا خوب بودن ادامه دادم.
این اقا پسری که هم اکنون با ایشون رابطه دارم، پسر خوبیه، خانواده شون محترمن، اخلاقش خوبه، از نظر ظاهر هم معمولیه، مهربونه و دست و دلبازه. فقط یه مشکلی که هست اینه ک من دختر احساساتی ای هستم ولی این اقا خیلی محبت کلامی نداره و از کلامات محبت امیز استفاده نمیکنه. نمیدونم دلیلش اینه یا نه، ولی من هنوز نتونستم بفهمم که دوسش دارم یا نه. بخاطر یکسری نکات مثبتش هم نمیتونم رابطه رو تموم کنم. گاهی وقتا خیلی ازش سرد میشم مثل الان. گاهی وقتا هم معمولی. ولی اون ذوق و علاقه ای که در رابطه با نفر قبلی داشتم، اصلا قابل مقایسه با اینجا نیست. ادم اصولا میدونه حسش به یک نفر چجوریه. ولی من تو این رابطه اینقد حسم بالا پایین میشه که نمیدونم، البته منظورم از بالا نسبیه. نمیدونم این مدت ۳،۴ ماه زمان کافی و مناسبی برای ایجاد علاقه بوده یا نه. ادم وقتی تو یه رابطه ای هست، دوست داره که حس دوست داشتن رو تجربه کنه. نمیگم اصلا بهش حسی ندارم، ولی خب اون پیکی که من در رابطه ی قبلی بهش رسیدم، خیلی خیلی زیاد بود.
ممنون میشم اگر راهنماییم کنید مشکل کجاست. این نکته رو هم بگم که ما بحث هم کم نیست بینمون. هفته ای یکی دوبار بحثمون میشه و بیشتر هم مقصر ایشونه.

Sariii__k:

نمایش نظرها (2)

  • سلام به شما دوست عزیز
    در این مورد اجازه بده باهم بیشتر صحبت کنیم تا بتونیم نتیجه گیری بهتری داشته باشیم .

    1. دلایلی که برای ادامه این رابطه دارید چه مواردی هست؟
    2. هدف هریک از شما از این رابطه چیست؟
    3. بیشترین بحث های شما بخاطر چه موضوعاتی می باشد؟
    4. شما هنوز مایل به بازگشت به رابطه قبلی خود هستید ؟
    5. شما توقعات خود را با ایشان در میان گذاشته اید؟
    • دلایلی که باعث شده دودل باشم رو عرض کنم، خب ایشون پسر خوب و سالمیه، اهل مهمونیو دوست بازی نیست، باشگاه میره ، رشته‌ تحصیلیش بمن میخوره، از نظر سطح مالی هم فکر میکنم شبیه به هم باشیم. تا الان خیلی تلاش کرده واسه نگه داشتن رابطه و خب میدونم که دوستم داره. خانوادشم سالمن و ۲ تا خواهرشم دندونپزشکی میخونن. خونشونم چند کوچه پایین تر از ماست. مهربونه، خسیس نیست. از نظر ظاهری هم خوبه نسبتا.
      اما هدف، خب ما جفتمونم ادمایی نیستیم ک از سر بیکاری وارد رابطه بشیم. هدف فعلا شناخت طرف مقابلمه.
      بحث هامون سر مثلا اینه ک مثلا فلان حرفو زده من ناراحت شدم، یا مثلا سر ادمای دیگ ک فلانی بهم پیام داد ک یا من میگفتم اونم میگفت و ناراحت میشدیم، دیگ قرار گذاشتیم نگیم. یبار مثلا سر اینکه گوشیشو گرفته بودم و میگفت نرو تو چتام با دوستام ولی خب دختری نیود اون وسط، و بیشتر سر همین ک من سردمیشم و محبت کلامی نداره. و یسری وقتا واقعا از چشمم میفته. خیلی حرص میخورم از دستش بعضی وقتا از رفتاراش. مثلا همون اول قضیه یهو برمیگشت یچیزی میگفت ک من اینطوری بودم ک اول قضیه که حالا ادما بیشتر تلاش میکنن ک حواسشون باشه چرا باید همچین چیزی بگه و هی میذاشتم پای کمتجربگیش.
      مایل که، کلا به گفته خانوادم من و نفر قبلی مناسب هم نبودیم و پدرم مخالف بود. ولی اگه کُرد نبود و رشته‌ش بمن میخورد نمیدونم شرایط چطوری پیش میرفت. اینم بگم که اون پیکه هم افتاده ها ینی تبدیل به یه خاطره شده دیگ.
      اره بهش گفتم و گاها قبول نداره و میگه من هست تو کلامم این قضیه، بعضا هم میگه شاید شناختم از جنس مخالف تو بعضی مسائل کمه چون اولین بارمه و اینا، ولی نمیدونم تلاشی در جهت شناخت بیشتر انجام میده یا نه. فعلا ک تاثیرشو ندیدم.