با سلام و وقت بخیر لطفا افرادی که میتونن راهنمایی کنن
قضیه از این قراره که من چند ماه دیگه قراره برم جایی سر کار و وقتی به دوستم گفتم بعد از چند وقت منو به یه خواستگاری معرفی کرده و به گفته خودش این شخص معیارهای منو داره و من هم معیار های اونو دارم و خواهر و مادر اون شخص اومدن یه مقدار صحبت کردن و ظاهرن هم خوب بودن ولی رفتن هیچ چیزی هم نگفتن و یک هفتس که خبری ازشون نشده – من 29 سالم هست و اون اقا 32 سال شرایط فرهنگی و خانوادگی و مالی و همینطور تحصیلیمون به هم میخوره من ظاهر معمولی رو به خوبی دارم و اخلاقم سوای از خونه بیرون از خونه خیلی خوبه

حالا سوال من اینه ایا درسته به این خانم واسطه تماس بگیرم و بگم پس چی شد یعنی دیگه نمیان یا اینکه ایا میشه به یه طریقی دوستم اونا را ترغیب کنه که بیان؟ لطفا بگید چیکار کنم که بی ابرویی نباشه و اعتبارم هم حفظ بشه
مشکل دوم اینه که خواهرم 21 سالش هست و یه خواستگار خیلی جدی داره و خواهرم هم میخواد قبول کنه و خانواده اعتقاد دارن که من باید زودتر از اون رد بشم و زشته تو فامیل میگن اختلاف سنیشون زیاد بوده لابد کسی براش نرفته اینم بگم یه خواستگار معمولی هم این وسط برام اومد که من زیاد راغب بهش نبودم و واقعیتش ندیده از شرایطش خوشم نیومد و بیشتر دلم میخواد کسی باشه که یه مقدار پخته تر و شرایط تثبیت شده تر و اینکه کسی که بتونم بهش تکیه کنم

این مشکل هم اینه که خانواده دارن با حرفا و سرکوفتاشون منو دیوونه میکنن قشنگ حس میکنم دیگه کاملا عصبی شدم زود جوش میارم و دلم میخواد پاشم از خونه فرار کنم یا اینقدر جیغ بکشم تا بمیرم
حالا بگید من چیکار کنم اگه کسی راه حلی به ذهنش میرسه بگه خواهشن نگید که همین خواستگار معمولی را بچسب و از این حرفا
میدونم که میدونید ادم وقتی خوشبخته که ارامش درونی داشته باشه از یه طرف نمیخوام خواهرمو معطل خودم بکنم از یه طرف حرفای خونواده و در اینده احتمالن حرفای فامیل، منو دیوونه خواهد کرد کمکم کنید