سلام.۱/۵ازدواج کردم.توی این یکسال دعوا وقهرای زیادی داشتیم.اونم بخاطر طرزفکرهای بجه گونه شوهرم بوده.خیلی زیاد به خانوادش وابستست.بدون اونا کوجکترین قدمی برنمیداره.من خیلی اززندگی سرد شدم وخسته.توقعات خیلی زیادی ازمن داره.دوس داره من پولساز باشم برای زندگی.همیشه بهم میگه تو هیچکاری واسه من نمیکنی.دیشبم بهم میگه تو اصلا زن زندگی نیستی و مثل بقیه عروسا نیستی.من واقعا قلبم شکست.این گوشه ای تحقیراش هست.من شاغلم وهیچ وقت مشکلی برای وظایف خونه داریم واخلاقم ایجاد نکرد.نمیدونم چیکارباید کنم.