سوالتو بپرس
X

شوهرم میگه ازم سیره و من براش یک انتخاب اشتباه بودم

من۲۶سالمه و ازدواج مجدد داشتم خودم معلمم همسرم شغل آزاد داره و بیشتر مواقع بیکاره..چندباری بحثمون شده و هر بار تو بحث به من گفته برو طلاقتو بگیر.همش میگه من از انتخابت پشیمونم دلیلشم اینه ک ی حرفایی ب من میزنه من عصبی میشم مدام حرف میزنم باور کنید خیلی خوار و خفیفم کرده توهین بی احترامی تهدید.الانم میگه من اصلا نمیخوامت دارم روانی میشم قدر هیچ خوبیمو نمیدونه هیچکاری برام نمیکنه حتی کرایه و خرج خونه با منه ولی یه درصدم قدرمو نمیدونه منتظر بحث شه تا خوارم کنه….کمکم کنید من دارم روانی میشم نمیخوام طلاق بگیرم

Yasbanoo26:

نمایش نظرها (2)

  • سلام به شما دوست عزیز
    به نظر می رسد که شما از نظر روحی در فشار زیادی قرار دارید و این می تواند برگرفته شده از مسئولیت هایی چون هزینه های اقتصادی خانواده ، شرایط کاری ، دیدگاه و افکاری که در مورد همسرتان و نحو زندگیتان دارید و ... باشد .
    اما دقت داشته باشید که اگر نتوانید از مسیر درست احساسات خود را در کنار درک شرایط و احساسات همسرتان بیان کنید و بخواهید با سرزنش و یا توهین و بحث و دعوا و یا حتی قهر این مسیر را پیش ببرید که همسرتان متوجه شوند در اول اینکه این مسیر مشکلات شما را حل نمی کند و دوم اینکه ممکن است همسرتان احساسات ناخوشایندی چون کاهش اعتماد به نفس را تجربه کنند که برای برگشت این اعتماد به نفس از تحقیر و سرزنش شما استفاده کنند و سوم اینکه مشکلات بیشتری به زندگی مشترکتان افزوده می شود .
    بهتر است سعی کنید در زمان مناسبی در کنار احترام و بدون به دنبال مقصر بودن به همسرتان بیان کنید که با شما همراه شوند تا بتوانید در این مسیر برای بهبود زندگی مشترکتان از زوج درمانگر کمک بگیرید .
    دقت کنید حتی اگر همسرتان با شما همراه نشدند بهتر است خودتان برای بررسی شرایط روحیتان که تاثیر زیادی بر عملکرد و واکنش های شما دارد به صورت حضوری به روانشنسا مراجعه کنید تا بتوانیم در این مسیر به هردوی شما در ادامه کمک کنیم.
    درمسیر می توانید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
    021-22247100

  • با سلام خمت شما
    دوست عزیز احساس ناکامی و اراحتی شما با توجه به شرایطی که توضیح دادید کاملا قابل درک است.
    افراد قرار است از طریق ازدواج کردن در مسیر برآورده شدن بهتر نیازها و خواسته هایشان قرار داشته باشند.
    هر فردی نیاز دارد درون رابطه احساس ارزشمندی دریافت نماید و رفتارهای تهدید آمیز، قضاوت گرانه و سرزنش آمیز و یا پرخاشگری و توهین و تحقیر و قهر و بی توجهی و حتی باج دادن همگی باعث تخریب رابطه می شود.
    با توجه به گفته های شما به نظر می رسد هر دوی شما از این رفتارهای برای کنترل یکدیگر استفاده می کنید و از این طریق نیازها و خواسته هایتان را پیگیری می نی که این شیوه درستی نیست.
    از آنجه که اکنون شما اینجا مسئله تان را مطرح کردید و هرکسی فقط می تواند روی رفتار خودش کنترل داشته باشد و ما نمی توانیم رفتارهای دیگرا را تغییر دهیم و با توجه به این که در گذشته هم یک ازدواج ناموفق داشته اید و هر کسی در رابطه سهم و نقش خودش را دارد، به نظر می رسد بهتر باشد شما هم سهم و نقش خودتان را در این رابطه پیدا کنید و بر آن متمرکز شوید.
    به عنوان مثال بهتر است خودتان را یک ارزیابی بکنید ببینید شما تا به حال چگونه نیازها و خواسته های خودتان را پیگیری کرده اید و در این مسیر از چه رفتارهایی استفاده می کنید و آیا موثر بوده اند؟
    در غیر اینصورت چگونه می توانید به شیوه موثرتری خواسته ها و انتظارات خودتان را با همسرتان مطرح و آن را پیگیری کنید؟
    تنها شیوه موثری که برای حل اختلافات و مشکلات بین فردی وجود دارد گفتگو و مذاکره با هدف رسیدن به توافق دو سویه است.
    البته گفتگو با جر و بحث کاملا متفاوت است.
    در جر و بحث کردن هر یک از طرفین به دنبال اثبات حقانیت خودشان هستند و در این راستا از شیوه های مخربی مانند سرزنش و غر زدن و قضاوت و تحقیر و دیگر رفتارهای کنترلگرانه استفاده می کنند و در نهایت به جز ناراحتی و دلخوری و احساس بد نسبت به یکدیگر نتیجه ای ندارد.
    چرا که ادراک و برداشت افراد درباره موارد مشابه ممکن است کاملا متفاوت باشد و مسلما هر کسی فکر می کند خودش درست می گوید و در چنین شرایطی اصلا به حرفهای طرف مقابل گوش نمی کند و فقط منتظر جواب دادن خودش است و طرف مقابل را نمی تواند درک کند و زاویه دید او را هم در نظر داشته باشد که این موضوعات برای رسیدن به توافق کاملا مهم و اساسی محسوب می شوند.
    در حالی که در گفتگو و مذاکره، دو طرف با نیت فهمیدن و درک کردن دیدگاه های طرف مقابل یا یکدیگر صحبت می کنند و با دقت به یکددیگر گوش می دهند و حتی در صورت لازم به یکدیگر همدلی هم می دهند و در نهایت به سمت حل مساله و رسیدن به یک گزینه ای که تا حدی مورد رضایت هر دو طرف باشد توافق خواهند کرد.
    همانطور که متوجه شده اید این فرایند یک مهارت است که باید آن را آموخت و با تمرین کردن به دست آورد و هرچه بیشتر آن را انجام دهیم در آن ماهرتر خواهیم شد.
    مهارتهای دیگری ممکن است پیش نیاز این موضوع باشند مانند مهارت مدیریت خشم و احساسات منفی.
    همچنین سبکهای شخصیتی وابسته و یا مضطرب ممکن است به صورت رفت وبرگشت در دو سر طیف رفتاری به صورت منفعل و پرخاشگر رفتار کنند در حالیکه قاطعیت و رفتار جراتمندانه درستترین موضع رفتاری است.
    با توجه به تمام این موارد به شما توصیه می شود در ابتدا به صورت فردی مشاوره دریافت کنید تا با انجام بررسی و ارزیابی دقیتر بتوانید مداخلات لازم را دریافت نمایید و بیاموزید چگونه در مسیر خواسته ها و انتظاراتی که از رابطه و زندگی مشترکتان دارید اقدامات موثرتری انجام دهید.
    بعد از آن یا به موازات آن دریافت زوج درمانی از یک زوج درمانگر هم به شما توصیه می شود، اگرچه به این که چند سال از ازدواجتان می گذرد و آیا همیشه اینگونه بوده است و یا به تازگی به این مرحله رسیده اید اشاره ای نکردید اما قطعا یک زوج درمانگر می تواند شما را به سمت رفتارهای موثرتر هدایت کند تا هر کدام از شما با پذیرش سهم خودش در رابطه در برابر حفظ زندگی مشترک و ساختن یک رابطه با کیفیت متعهد شود و مسئولیت رفتارهای خودش را بر عهده بگیرد و در این مسیر فعالانه تلاش کند.