ضایع کردن همسر جلوی خانواده
سلام.بسیارافسرده وناراحتم خواهش میکنم کمکم کنید.من وهمسرم دو سه سالی هست که بارابطه ای عاشقانه ازدواج کرده ایم وبچه هم نداریم رابطه یمان درحالت عادی خوب است ولی همسرم زووود عصبانی میشود وموقع قهرودعوا اصلا حس میکنم انقدری ازم متنفره که اصلا براش مهم نیستم وهرچیزی میشه به خانوادش کم وبیش اطلاع میده که آبرومونا میبره….مثل همین چند روز پیش که سر یه مسائل کوچکی باهم دعواکردیم تاپدرش زنگ زد که دعوتمون کنه خونشون گفت که این(منظورش من) امروز دیگه اعصاب برام نذاشته ببینم میاد…پدرش هم قطع نکرده خودش رسوند به خونمون(همسایه ایم)که بازچیکارکردی تو(خطاب به من)چون خانواده ی شدیدا خودخواهی دارن نکه من بگم همه به خودخواهی وخود رایی میشناسنشون بافامیلاشون ارتباط خوبی ندارن ولی همش میگن تقصیر ازبقیه است وازما بهترنیست حالابیخیال این حرفا بعد رفتیم خونه پدرشوهرم هرچی میرفتم سمت شوهرم وبهش توجه میکردم که بهونه ندم دست خانوادش شوهرم مثل بچه ها اخم کرده بود وکز کرده بود همه به من به چشم یه مجرم نگاه میکردند…شوهرم شبش بلیط داشت بره سرکارش(کارش راه دوره)بعد هیچی مادرش اسپند دود کرد وقرآن و…همه رفتیم حیاط بدرقش کنیم هرچند دل بسیارپری ازش داشتم ولی پیش خانوادش آبرو داری میکردم بعد شوهرم به من دست نمیدادن مادرش اصرارمیکرد که به زنتم دست بده وخدافظی کن بعد اومدم دست وروبوسی کنم واسه خدافظی دستمو بزور گرفت تااومدم بوسش کنم خودشو انداخت بغل خواهرش واونو بوس کرد خلاصه هرکی اونجابود باهاش دست وروبوسی کرد الا من!خواهراشم پوزخندی زدن بعدش مادرشوهرم گفت چیکارش کردی که اینقد ازت ناراحت بود من فقط بغض کردم وهیچی نگفتم…..از اونروز هم که رفته طاقت نیاروردم چندبار زنگ وپیامش دادم ولی اصلا جوابمو نمیده….تصمیم به خودکشی هم حتی گرفتم….خیلی سخته جلو خانوادش ضایعت کنه من تازه جزئیاتم نگفتم…..توروخدا کمکم کنید هرچی کوتاهم اومدم تازه اون دور برش داشته….
با سلام خدمت شما
احساس ناراحتی و ناکای شما قابل درک اس.
اصطلاحی که در آخر صحبتهایتان عنوان کردید (هرچی کوتاه اومدم دور برش داشته) به این معنا است که شما برای اینکه اوضاع را تحت کنترل درآورید، به نوعی باج داده اید و احتمالا از خواسته ها و نیازهای خودتان چشم پوشی کرده اید تا مورد مواخذه و قضاوت منفی قرار نگیرید.
از طرف مقابل هم همسرتان و دیگران با محکوم کردن، دعوا و پرخاشگری، کنایه و زخم زبان، قهر کردن و بعضا توهین و سرزنش، سعی در کنترل رفتار شما، به همان صورتی که دلخواه خودشان است، داشته اند.
همانطور که مشخص است این نوع رفتارها بسیار مخرب و ناسالم بوده و به شدت باعث تخریب رابطه می شوند، به این ترتیب که شما در ابتدا به گفته خودتان با عشق ازدواج کرده اید و الان تا این حد احساس ناراحتی دارید.
معمولا افراد تصور می کنند که دوست داشتن یک اتفاق خاصی است که اگر رخ دهد برای همیشه پایدار خواهد ماند.
غافل از اینکه بدون توجه و مراقبت، کم کم احساس مثبت بین افراد رنگ باخته و تکرار رفتارهای ناخوشایند و آزاردهنده به مرور باعث می شود احساسات منفی جایگزین احساسات مثبت شوند.
احساس دوست داشتن و دوست داشته شدن جزو نیازهای اصلی هر فردی است و از سوی دیگر چگونگی حل اختلافات بین فردی و آشنایی با رفتارهای موثر در این زمینه و انجام آنها، گاهی از آنچه فکر می کنیم دشوارتر و پیچیده تر است.
رابطه ای موثر و مفید و خوشایند است و باعث پر کردن ظرف نیاز به عشق و تعلق خاطر ما می شود که اصولی و درست باشد و احساس ارزشمندی بین دو طرف رد و بدل شود، در غیر این صورت نه تنها مفید و اثربخش نخواهد بود، بلکه زمینه ساز بسیاری از مشکلات و اختلالات روحی- روانی نیز خواهد بود.
رابطه درست رابطه ای است که در آن احساس امنیت و ارزشمندی داشته باشیم، هر دو طرف بتوانند بدون ترس ونگرانی از قضاوت نادرست و سرزنش شدن و یا هر واکنش منفی و ناخوشایند دیگری، احساسات و خواسته های خود را به راحتی بیان کنند و دو طرف تلاش نکنند رفتار طرف مقابلشان را کنترل کنند.
اختلافات بین فردی در هر رابطه ای، مخصوصا در ازدواج، قطعا وجود دارد اما مهم این است که بلد باشیم چگونه با آن روبرو شده و حل و فصل کنیم و بدانیم چه رفتاری داشته باشیم.
آموختن شیوه ای برای مدیریت هیجانات منفی، به خصوص خشم و همچنین مهارت مذاکره بر سر مشکلات و اختلافات، شاید از مهمترین موردی است که زوجین باید بیاموزند.
اینکه چگونه با یکدیگر درباره اختلاف نظراتمان صحبت کنیم تا بتوانیم به توافق دو جانبه و دو سر برد برسیم و طرف مقابلمان احساس حذف شدن و نادیده گرفتن نکند بسیار مهم است.
هنگامی که این موارد را به هر دلیلی نمیدایم یا نمی شناسیم و بلد نیستیم، دست به دامان رفتارهایی چون سرزنش، توهین، مقایسه، قهر کردن، باج دادن و دیگر رفتارهای مخرب برای تغییر یکدیگر خواهیم شد تا احساس کنترلمان بر اوضاع را بازیابیم اما شرایط معمولا بدتر شده و این رفتارها باعث اصطکاک بیشتری در رابطه شده و در نهایت آنقدر مسائل حل نشده روی هم تلنبار می شوند که با افزایش ناکامی های پی در پی، یک آن به خودمان می آییم و می بینیم احساس خشم تمام وجودمان را فراگرفته و به شدت احساس ناکامی و نا امیدی می کنیم.
به شما توصیه می شود با توجه به خلق پایین و فشار و استسی که اکنون تجربه می کنید× حتما هم برای دریافت مشاوره فردی اقدام کنید و هم به همراه همسرتان، به یک زوج درمانگر مراجعه کنید تا با بررسی دقیقتر، در جهت ترمیم رابطه گام های موثری بردارید.
بسیارممنونم.فقط یه سوال من برای آشتی پیشقدم بشم یانه؟