سلام وقت بخیر
من یه مدتی که عاشقه استادم شدم که یک سال از خودم کوچیکتره من 24 سالمه
اول رابطمون خیلی معمولی بود ولی با پی ام هایی که بهم دادیم رابطمون صمیمی شد وقتی که بهش گفتم از ته دل دوسش دارم گفت ببخشید که با حرکاتم باعث شدم اینطوری شه بعدش دوباره کلاساشو رفتم دوباره با هم دوست شدیم و با حرکاتش منو باز به سمت عشق و عاشقی کشوند ولی بعد یه مدت دیگه جوابمو نمیداد و گفت من به کسی دیگه ای علاقه دارم شاید به دلیل این باشه که خیلی پیگیرش بودم و اینم بگم که در مورد خیلی از مسايل زندگیش برا من گفته بود
و سوالم الان اینه که یعنی اون دختر منو دوست نداره؟حسی بهم نداره؟من عاشقشم چیکار باید بکنم الانم هیچ چیزی ندارم ممنون میشم راهنماییم کنید
من قصدم ازدواجه ولی انگار به من علاقه ندارد ولی اگه علاقه نداشته چرا 2 ماه با من چت بازی میکرد
میخوام ببینم چطور میتونم بهش برسم
نمایش نظرها (10)
عشق استاد و شاگرد
دوست عزیز اول باید دید شما از این رابطه چه انتظاری دارید؟
اگر هدفتون دوستی ساده است که مشکلی ندارید .
همین الان هم چنین کاری انجام میدید .
تا روزی از هم جدا بشید یا اینکه رابطه به ازدواج ختم بشه.
پس تا مشخص نشدن ملاک شما در رابطه هیچ نظری نمیشه اعلام کرد.
من قصدم ازدواجه
میخوام ببینم چیکار کنم که بهش برسم
خب خیلی ساده است .
اول موقعیت خودتونو بسنجید.
با خانواده صحبت کنید.
و با مشاوری حضوری مشورت کنید.
بعد می تونید در یک موقعیت مناسب حرف دلتو بهش بگی.
و فرصت بدید تا فکر کنه .
ولی مهم موقعیت شماست .
من اشتباه کردم بهش گفتم که از ته دل دوستش دارم و گفته ببخشید که دامن زدم به احساساتت.الان هیچ چی ندارم در حال حاضر و رابطمون خوب شد دوباره تا اینکه هفته پیش دوباره رابطه رو قطع کرد گفت دیگه باهم نباشیم بهتره چون من همش بهش پیام میدادم نگرانش بودم و بهم گفت من حتی با دوستای صمیمیم هم بعد از چند روز باهم تلفنی میحرفیم درحالی که خودش قبلا گفته بود فکرشو میکردی با استادت اینقد صمیمی بشی!!تو همین بحث اخیر بهم گفت کسی دیگه رو دوست داره
ایا حرفش راست بوده؟
برا این نبوده که منو بخواد رها کنمش؟
چیکار کنم که دوسش دارم و نمیتونم رابطه رو قطع کنم
سلام
جواب صحیح ب پرسش شما دقیقا همونی هست که جناب "راهنما" فرمودن.
ولی اگه من ی راه بهت پیشنهاد بدم ک بتونی راحت فراموشش کنی،این کارو میکنی؟
بفرمایید
حمید جان من میخواستم مطمئن بشم ک تو واقعا عاشق استاد هستی یا نه و فکر میکنم تو عاشقش نیستی.تو فقط اون رو دوست داری و بهتره این قضیه رو فراموش کنی.شاید گاهی اوقات دخترا بخوان ناز کنن یا اینکه بخوان پسرا رو امتحان کنن ببینن آیا واقعا احساس پسر جدی هست یا ن؟(ک البته اینم کاملا طبیعیه) ولی اگه اون خانوم علاقه ای ب ازدواج با تو داشت هرگز نمیگفت ک کس دیگه ای رو دوست داره...احتمالا چون تو پسر خوبی بودی باهات دوست و کمی صمیمی شده.
البته پیش از عرایض بنده فرمایشات جناب راهنما رو هم در نظر بگیر.
میدونم ک انتظار داری تو این شرایط ی نفر بهت امید بده و بگه ک اتفاقات خوبی در راه هست ولی امید کاذب دادن زیاشحنش خیلی از بیان واقعیت تلخ بیشتره.
صادقانه بگم من از خوندن حکایت شما و استادتون هیچ کدی مبنی بر عشق یا آینده ی روشن این رابطه دریافت نکردم.
عذر میخوام حمید جان
من فقط میخواستم بدونم ک تو واقعا عاشق استادت هستی یا نه ک مشخصه عاشقش نیستی.فقط دوسش داری و مطمئن باش اونم تو رو دوست داره ولی یادت باشه هر دوست داشتنی ب منزله عشق و آینده مشترک نیست.از طرفی اگه اون خانوم آیندشو با تو می دید هیچ وقت نمیگفت ک کسی تو زندگیشه یا ب کسی علاقه داره.
صادقانه بگم من هیچ کدی مبنی بر آینده روشن حکایت رابطه شما دریاف نکردم.
میدونم تو این شرایط انتظار داری ک ی نفر بهت امید بده ولی فکر میکنم زیان امید کاذب دادن بسیار بیشتر از بیان حقیقته تلخه.
من اشتباه کردم بهش گفتم حسمو چون هیچ چی ندارم حالا چیکار کنم به عنوان یه دوست داشته باشمش و از دستش ندم؟
نمیدونم!
خودتون بهتر از هر کسی میدونید ک چیکار کنید چون شما با اون خانوم رابطه داشتید و بهتر روحیاتش رو میشناسید.گاهی اوقات با ی شاخه گل همه چی درست میشه بعضی وقتا هم هدیه ی چند میلیونی فایده ای نداره.
ولی حتی اگرم نخواد با شما در ارتباط باشه حدأقل برای شما در حدی احترام قائل هست ک چند دقیقه وقتشو در اختیارتون بذاره تا شما بتونید حرفاتونو بزنید.