عدم سازگاری من با همسرم
سلام . خداقوت.
من و همسرم از ابتدای عقد یعنی حدود یک سال و چهارماه خیلی از اوقات جرو بحث های بعضا شدید داشته ایم و در این جر و بحث ها خانم بنده فحاشی میکردند و احترام بنده را حفظ نمیکنند. این رت هم خدمتتان عرض کنم من و همسرم یکسال با هم دوست بودیم و سپس با یکدیگر عقد کردیم.در زمان دوستی هم یکسری از رفتارهای ایشون که حتی در همان زمان روی بنده حساس بودن و مثلا تنهایی با دوستان بیرون میرفتم ایشان ناراحت میشدند و مثال هایی از این دست یا گاهی اوقات برای یکسری مسائل الکی ناراحت میشدند به عنوان مثال در زمان دوستی ایشان در روز زن انتظار داشتند که من او را ببینم در صورتی که بنده سرکلاس درسم حاضر شده بودم و برام مهم بود درسم. اینا رو گفتم که شاید کمک کننده باشه در نظراتی که شما میفرمایید. با همه این شناخت ها بازهم رفتیم و عقد کردیم و یه جورایی هیجانی ازدواج کردیم بدون اینکه در جلسات خواستگاری حرفی از اهداف و انتظاراتمون زده باشیم. اگر شما سوالی دارید بنده پاسخگو هستم. با تشکر
سلام دوست عزیز
شما پاسخ خودتون رو در مطلبی ک فرمودید دادید.
متأسفانه کاملا واضحه ک بدون اینکه ب تفاهم و درک متقابل از هم برسید با هم ازدواج کردید و شرایط فعلی حاصل عدم تفاهم شماست.
از طرفی من احساس میکنم با اینکه قبل ازدواج هم دوست بودید ب شناخت کاملی از هم نرسیدید.
بله حق با شماست دوست گرامی
در حال حاضر چاره چیست و آیا میشه با این شرایط آینده مناسبی رو متصور شد؟