عشق یا احساسات دوران جوانی؟
سلام پسری 20 ساله هستم
حدود ۳ سال پیش از یه دختر خانومی خوشم میومد همدیگرو میشناختیم. دو سه سال از من بزرگتره، اوایل فکر میکردم که احساسات دوران بلوغ و این حرفاست و زیاد بهش اهمیت ندادم ولی خب اون دختر ذهن منو درگیر کرده بود، حدود ۱ سال فکرمو مشغول کرده بود و من کلافه شده بودم
تصمیم گرفتم به خانوادم بگم تا کمکم کنن، با خانوادم در اینباره صحبت کردم که اگه موافق باشن به صورت رسمی اقدام کنیم، ولی خانوادم دلیل های قانع کننده ای نیوردن بحث سن و سال و مسئله مالی رو پیش کشیدن(وضع مالی اونا بهتر بود)
من مستقل زندگی میکنم دخل و خرجمو جدا کنم ولی خب فشار های اقتصادی خیلی زیاده. گفتم خب شاید حق با اوناس حدود ۶ ماه گذشت ولی خب من نمیتونستم بدون اون دختر زندگی کنم و دوباره از خانوادم خاستم بریم برای خواستگاری، اما اونا همون دلایلو اوردن، تا الان سه چار بار گفتم بریم خواستگاری ولی خب مخالفت کردن و من نا امید شدم. الان چنوقتی هست که کلا قید همه چیرو زدم، دیگه زیاد به فکر ایندم نیستم، اصلا انگار مهم نیست چی قراره بشه، و گوشه گیر و تنها شدم، زیاد با کسی حرف نمیزنم، به دوستام زنگ نمیزنم کلا با همه چیز قطع رابطه کردم و این احساس هر روز داره بیشتر میشه.
ببخشید یخورده متن طولانی شد.
سلام به شما دوست عزیز
احساسات قابل احترام می باشد اما دوست عزیز دقت کنید که اگر شما بخواهید بدون توجه به این اختلاف سنی و شرایط اقتصادی و اجتماعی در این مورد تصمیم گیری داشته باشید امکان آسیب برایتان وجود دارد و همه این موارد موضوعات پر اهمیتی در کنار احساسات شما می باشند پس بهتر است سعی کنید که به همه این موارد کنار هم توجه داشته باشید .
با توجه به شرایط روحی که شما بیان می کنید و نشان از افسردگی می تواند باشد بهتر است هم برای بررسی احساساتتان به این خانم و هم شرایط روحیتان به صورت حضوری به شناخت درمانگر مراجعه داشته باشید .
حتی در صورت رضایت خانواده و در کنار آن رضایت این خانم نیز برای ازدواج بهتر است شما با کنترل احساسات خودتان سعی کنید که این اختلاف سنی را در مشاوره پیش از ازدواج مورد بررسی قرار بدهید چون نیاز است سن رشدی و سن تقویمی هردوی شما مورد بررسی قرار گیرد تا بتوان در این زمینه به شما کمک کرد.
درمسیر می توانید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۳۵۴۷۸۳
ممنون از وقتی که گذاشتین و پاسخ گوییتون
با سلام خدمت شما
دوست عزیز احساس شما در این زمینه کاملا قابل درک است.
وقتی ما خواسته ای داریم و بر آن اصرار داریم اما به آن نمی رسیم احساس ناکامی شدیدی را تجربه می کنیم که در بلند مدت می تواند مسئله ساز شده و به نشانگان افسردگی تبدیل شود.
دو حالت دارد یا شما تنها مسیر رسیدن به ایشان را از راه خواستگاری می دانید که خب خانواده شما ظاهرا با این موضوع مخالف هستند.
یا اینکه خودتان قدم اول را برای آشنایی بیشتر و شناخت ایشان برمی دارید تا اگر موافقت ایشان را هم به دست آوردید و همه چیز خوب پیش رفت و شما هم با شناخت بیشتر به این نتیجه رسیدید که برای یکدیگر مناسب هستید، موضوع را به صورت رسمی پیش می برید.
در حالت اول ظاهرا شما باید این موضع را هرچند دردناک و ناراحت کننده به عنوان یکی واقعیت بپذیرید.
در واقعیت خیلی وقتها خیلی از مسائل آنطور که ما می خواهیم پیش نمی رود و چون اختیار پدر و مادرتان هم دست شما نیست نمی توانید آنها را مجبور به انجام کاری کنید که نمی خواهند.
در حالت دوم هم حتی اگر همه چیز خوب پیش برود اما به هرحال مخالفت خانواده شما وجود خواهد داشت و حتی اگر شما را همراهی کنند باز هم ممکن است چالش ها در آینده وجود داشته باشند و ظاهرا ایشان عدم تناسب در مسئله سن و سطح فرهنگی و اجتماعی اقتصادی را مطرح کرده اند.
حالا شما هستید که باید یک تصمیمی بگیرید، اینکه آیا فقط برایتان گزینه اول امکان پذیر است و اقدام به صورت دیگر در چارچوب ارزشهای شما نیست و یا به هر دلیلی انتخابتان نیست پس این موضوع را بسته شده بدانید و با واقعیت هرچند ناراحت کننده روبرو شوید آن را بپذیرید که حالا برای اینکه بدانید چگونه آن را پشت سر بگذارید می توانید از طریق مشاوره کمک حرفه ای دریافت نمایید.
اگر هم حالت دوم به عنوان یک گزینه می تواند مطرح باشد باید خودتان را برای هر پیامد و پاسخی آماده کنید چه پاسخ رد شنیدن از آن دختر و خانواده اش و همچنین مخالفت خانواده خودتان که در این صورت باید ببینید این گزینه تا چه اندازه برای شما ارزش صرف انرژی دارد و آیا مهارتهای کافی برای روبرو شدن با چالشهای متعدد را خواهید داشت و همچنین آمادگی پذیرش آنها و مهارتهایی برا مقابله با آنها تا به کیفیت رابطه تان آسیبی نرساند.
البته در این زمینه هم می توانید برای شناخت بیشتر و آگاهی از مسائل احتمالی پیش رو مشاوره پیش از ازدواج دریاف نمایید تا بتوانید بهترین و متناسبترین انتخاب و تصمیم را داشته باشید.
ممنون از وقتی که گذاشتید و پاسخگوییتون
من یه بار مسئله رو به ایشون گفتم البته به صورت پیام و ایشون شماره جدید منو نداشت و من موضوعو بهشون گفتم ولی خودمو معرفی نکردم چون میدونستم کار درستی نمیکنم😑 ولی خب دیگه نمیتونستم تحمل کنم
اونم جواب داد و گفت که خودمو معرفی کنم من گفتم اگه معرفی کنم ممکنه خانوادم به مشکل بخورن به هر حال ما همدیگه رو چن ساله میشناسیم و ازشون عذرخواهی کردم و گفتم که ببخشید به صورت پیام این نوضوع رو مطرح کردم و خودمو معرفی نکردم