باسلام، من دختری ۲۷ ساله هستم، دوران دانشگاه با پسری ۳۱ ساله اشنا شدم یک سال بیشتره که میشناسیم،اوایل باهم دوست معمولی بودیم،ولی کم کم رابطه ما صمیمی شد و عاطفی شد بیشتر از طرف اون بود درحالیکه هیچ وقت بهم نگفته دوستم داره بلکه بهم گفته بود بهم وابسته نشی که من اصلا قصد ازدواج ندارم ولی من عاشقش بودم و هستم، رفتاراش طوری بود که دوستم داره و خیلی بهم اهمیت میداد روزی چند بار باهام تماس داشت و داره، ۶ماهی هست از هم فیزیکی فاصله داریم رفته کشور دیگه ولی هر روز زنگ میزنه و تماس تصویری داریم و انگار خودش بیشتر وابسته س و دلتنگ،بهم میگفت ازدواج کن تا نترشی و این حرفا،غیراز دوستت دارم همه چیز بهم میگه و رفتاراش عاطفیه همش فکر میکنم بین منطق و احساسش جنگ داره، ما نمیتونیم جدا بشیم خداقل اگر از طرف اون سردی میدیدم شاید راحت تر میشد ولی به شدت صمیمی و عاشقانه رفتار میکنه و اگر بپرسم دوستم داری میگه نه یا ولم کنه یا اینطوری رفتار نکنه گرچه اگر ولم کنه میشکنم،من به شدت عاشقشم و نمیدونم چیکار کنم یجورایی ته دلم امید دارم منو بخاد .