فحاشی و کتک زدن
سلام . سیزده ساله ازدواج کردم ، همسرم از نظر احساسی و عاطفی سرده . با هر خطای کوچکی به بدترین روش برخورد می کنه دایم نق می زنه . عصبی مزاجه و زمانی که ناراحت می شه بسیار بد دهنی می کنه و گاهی وقتها فحش می ده . توهین می کنه به خونوادم فحاشی می کنه . دایم می گه تو روانی هستی باید بری پیش روانپزشک در صورتی که خودش اصلا منطقی نیست . قبل از ازدواج با من قرار بوده با دختر خاله ش ازدواج کنه . چند روز قبل با خواهرم و شوهرش چهار نفری نشسته بودیم که شوهر خواهرم گفت نظرتون رو درباره عشق بگین . من گفتم می دونم که شوهرم من رو قدر تموم ستاره های اسمون دوست داره ولی وقتی نظرش رو پرسیدیم گفت عشق جگرسوزه . تازه فهمیدم که هنوز عاشق دختر خاله شه . وقتی هم که بهش گفتم من رو زیر با کتک گرفت اونقدر منو زد که گردنم رگ به رگ شد . الان دیگه دنیام تموم شده . با این که سعی کرد نارحتی رو برطرف کنه ولی دلم خیلی شکسته نمی دونم با وجود دو تا فرزندم چگار باید بکنم
خاطرات گذشته شوهر
دوست عزیز شما شرایط ایشون رو میدونید .
پس بهتره بادرک این شرایط با همسرتون صحبت کنید .
تکرار اینکه ایشون عاشق دخترخاله اشون هست چیزی رو تغییر نمیده.
بهتره در زمانی مناسب با ایشون صحبت کنید .
یک روز برای همیشه این موضوعات باید خاتمه پیدا کنه .
با توجه به شرایطی که همسرتون داره باید قبل از صحبت با مشاوری مجرب در این مورد صحبت کنید .
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
سلام . ایشون حتی چندین مرتبه به من خیانت کردن حتی چت کردن با زنهای دیگر ، تو خونه سرد و بی روحه و من و بچه ها رو برای کوچکترین اشتباه مواخذه و توبیخ می کنه . همیشه وقتی به ناراحتی و مشکل می رسیم من رو مقصر می دونه و به من می گه تو هیچ دوستی کنارت نداری ، تو ناسازگاری در صورتی که خانواده و خواهر و برادرهاش از من راضی هستن و مادرش که چند سال هست فوت شده . حالا که خیلی از شرایط روحیش رو کنار هم می ذارم این که تو خودش می ره . ساکت می شه به یه نقطه خیره می مونه کم حرفه و به ندرت می خنده وقتی تنها تو ماشین هست اهنگ غمناک گوش می کنه میفهمم که دلش پیش عشق قدیمش هست هنوز مخصوصا با تفسیری که از عشق داره
به من خیلی کم ابراز عشق می کنه در حالی که من هیچ عشق و محبتی رو ازش دریغ نکردم همیشه گذشت کردم و خودم رو فدا کردم . اما حالا می بینم که اشتباه کردم عشق بخشیدم و عشق ندیدم . دختر خاله ش هیچ چیزی بیشتر از من نداره و حتی می گه من از اون بهترم . ادعا می کنه ازش بیزار و متنفره و می گه بین ما مشکل ژنتیکی به وجود می اومد چون تو اقوامشون بچه مشکل دار وجود داره و این که خودش به خاطر یه سری مسایل دختر خاله ش رو کنار زده و ازش گذشته
وقتی فکر می کنم تو این سیزده سال نتونستم با اون همه عشق و محبت و دوست داشتن قلبش رو برای خودم کنم زندگی برام بی معنی می شه دیگه نمی خوام کنارش بمونم ولی دو تا پسر یازده ساله و هفت ساله دارم و شاغل نیستم و منبع درامدی ندارم می خوام ازش جدا شم و پسرهام رو با خودم ببرم اما بچه هام رو به خودم ترجیح می دم و نمی خوام ضربه بخورن . بعد شما راحت از درک شرایط شوهرم با من صحبت می کنین . جگر سوخته و دلشکسته من هستم تمام رویاهام تموم شده . چرا باید درکش کنم کسی که حتی فکر نمی کنه این همه خشونت به خرج دادن و کتک کاری کردن ، فحاشی و بد دهنی کردن ، خیانت کردن و از همه بدتر عاشق کس دیگه بودن چقدر من رو نسبت بهش بیزار و متنفر می کنه . که بخواد به فکر درمان این مشکلاتش باشه
براش خیلی مهم نیست که من رو تو زندگیش داشته باشه
می خوام طلاق بگیرم و برای خودم زندگی کنم
خیلی درمانده و تنهام خیلی دلشکسته و غمگینم یه چشم اشکه یه چشم خون
لطفا کمکم کنید
دوست عزیز با توضیحاتی که دادید باید گفت که کسی جز شما نمیدونه آیا ادامه این زندگی به صلاح هست یا خیر ؟
شما تجربه زندگی ۱۳ ساله با ایشون رو دارید .
و بهتر از هر کسی ایشون رو میشناسید .
امروز روز دل سوختن نیست بلکه روز فکر و عمل است .
پس از این حالت سستی و درماندگی بیرون بیایت .
دوست عزیز طلاق و جدایی هیچ ترسی نداره .
ولی قبل از اقدام باید خوب فکر کنید .
و نیازه شرایط خودتون فرزندان و بعد از جدایی رو بسنجید .
توصیه میشود با یکی از افراد قابل اعتماد در خانواده و یا فامیل و یا مشاوری مجرب و متعهد صحبت و مشورت کنید .
این کارها برای قوی شدن روحیه و اقدام شما بسیار مهم و موثره .
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
دفتر قیطریه:
۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸ خط ویژه