من پسری26 ساله دو سال پیش برای خاستگاری از دختری که یکی از دوستان پدرم معرفی کردند برای اولین بار به خاستگاری رفتم. دختر خانوم رو من پسندیدم ولی خانوادم گفتند چون جای اول هست که خاستگاری رفتن جواب رد دادند. این قضیه گذشت چند جا به خاستگاری رفتیم قسمت نشد مادرم گفت به خاستگاری دوباره همان جای اول برویم. رفتیم خانواده دختر تحقیق کردن پسندیدند. خانواده من از یکی از دوستای پدرم تحقیق کردن اون گفت این مورد به درد پسر شما نمیخوره بعدش فهمیدیم اون دوست پدرم با پدر دختر تو اداره رابطه خوبی ندارن. بعدش پدرم و مادرم کم خونی دختر رو بهونه کردن و دوباره جواب منفی دادن به خانواده دختر و مخالفت های منم فایده ای نداشت. این قضیه تموم شد چند جای دیگه رفتم نشد. به پدر و مادرم گفتم که من اون دختر اولی رو می خوام هر چه گفتم اونا قبول نکردن. توی این دوسال خیلی جنگ و دعوا داشتیم. جوری شد که مادرم زنگ زد خونه دختر و با مادر و پدرش بحث و دعوا کرد.
من هنوز اون دختر رو دوست دارم و از همه لحاظ بهش مطمئن هستم که با اون خوشبخت میشوم ولی پدر و مادرم مخالفت می کنند. از یکی از دوستان پدرم خواستم تحقیق کنه دوباره با پدر و مادرم صحبت کنه اون تحقیق کرد تحقیقش خوب بود ولی باز خانواده ام قبول نکردن. ثابت کردم کم خونیش مشکلی نیست ولی باز قبول نمیکنن باز برای خاستگاری بریم. الان فقط میگن ما نمیخواهیم با اون خانواده وصلت کنیم. لطفا راهنمایی کنید. با تشکر