با سلام
من دختری 31 ساله هستم که با پسری 29 ساله به قصد ازدواج 10 ساله در ارتباط هستیم و از 6 سال پیش تصمیم گرفتیم به رابطه شکل رسمی بدیم ولی هنوز به نتیجه نرسیدیم.
خانواده پسر با این ازدواج مخالف هستند و به هیچ وجه اجازه ی ازدواج به ما نمی دهند. از آنجا که پسرشان سر به راه است و متاسفانه شخصیت مستقلی ندارد از اینکه من به واسطه ی بزرگ تر بودن و مستقل بودنم برای پسرشان حاکمیت داشته باشم واهمه دارند. این در حالی است که پدر خانواده فوت شده و مسئولیت زندگی شان بر عهده ی پسر 31 ساله ی خانواده است که شخصیتی کاملا مستبد و زور گو دارد که البته مادر خانواده هم کاملا مستبد هستند و هر دو مثل یک دیوار محکم جلوی ما ایستاده اند.
از 6 ماه پیش ما فشار روی خانواده را بیشتر کردیم، صحبت ها پیاپی شده، حتی پسر 1 ماه خانه را ترک کرد و منتظر عکس العمل مادرش موند ولی کاملا بی نتیجه بود. در آخرین اقدام از یک مشاور کمک گرفتیم که در منزل ایشون با مادر و برادرشون صحبت کردند و با مقاومتشون روبرو شدند. به ایشون اعلام کرده بودن که پسرشون مظلوم و آروم هستش و اون دختر کاملا روی پسر ما تسلط و حاکمیت داره و ما این اجازه را نمی دیم…
البته این نکته را هم بگم که من هیچ ارتباطی با خانواده ایشون ندارم و فقط 2 سال پیش مادرشون با من یک ملاقات حضوری کوتاه جهت آشنایی داشتن و بس…
این بلا تکلیفی و سر در گمی رابطه ی ما را هم تحت شعاع قرار داده و ما مدام در بحث و جدال هستیم. من از لحاظ روحی به هم ریخته ام و از نظر مشاور نیاز به روانپزشک دارم، از سمت خانواده خودم که همه در جریان هستن تو فشار هستم و هیچ کاری از دستم بر نمی یاد
جدایی هم واسمون غیر ممکن شده هم به لحاظ احساسی و هم به لحاظ منطقی چون خانواده وبعضی از فامیل از قصد ما برای ازدواج خبر دارن!
متاسفانه ما در مقابل این خانواده ضعیف هستیم ضمن اینکه مادر خانواده گاهی به خاطر بحث راجع به این موضوع راهی بیمارستان می شوند و افراد خانواده، مقصر را خواسته ی غیر معقول پسر می دانند و ایشون را سرزنش می کنند. این در حالی است که پدر خانواده به دلیل ازدواج ناگهانی پسرشون از همسر قبلی به یک هفته نکشیده فوت کردن و حالا اقدام به ازدواج بدون اجازه ی مادر، پسر را دچار ترس و تردید می کنه و ما هیچ راهی نداریم…

از شما مشاور عزیزی که مشکل من را بررسی می کنید خواهشمندم به ما “را حل” بدید، ما هر دو به عواقب این ازدواج آگاه هستیم و پذیرفتیم و الان فقط نیازمند این هستیم که با کمترین مشکل بتونیم ازدواج کنیم و بعد از 10 سال مشکل، آرامش را تجربه کنیم.
عاجزانه نیازمند کمک از سمت شما هستم،
با تشکر فراوان….