سلام خدمت مشاوران عزیز :
من29 سالمه وخانوادم با ازدواج من مخالف، من خردادماه سال96 با یکی از همکاران درفضای مجازی اینستاگرام اشناشدم ایشون از من کمک مزخواستن در رابطه موضوع کاری وبه تدریج ایشون به من علاقه مند شدن وبرای دیدن من از تهران به شیراز اومدن.دیدار اول من از ایشون یه خاطر شخصیتی که داشتن علاقمند شدم .مسئله اینجاست که این اقا 7ماه از من کوچکترهستن وپدر لیشون راننده تاکسی هستن وپدر من رئیس بازنشسته بانک با اعتقادات بسیار مذهبی وخشک واصلا باهم دوست نیستیم ولی برکثر ایسون با خانوادشون ارتباط صمیمی دارن مخصوصا با پدرشون ومسئله دیگه ای که دارن اینه مادرشون با پدرشون درحال جداشدن هستن ومادر اقا پسر حاظر نیست در جلسه خاستگاری حاظر بشه .ومادر من به شدت مخالف خاستگاری هستن اوایل اشنایی پا با همدیگه اقا پسر زنگ میزنه وپنو از مادرم خاستگاری مکته ومادرم بهش جواب رد میده وحاظر نیست که دوباره از طرف پدر اقا پسر از من خاستکاری بشه ویه شدت مخالف این قضیه هستن وبه شدت بدبین ومنفی نگر هستن مادرم .

ولی نکته مهم اینه که این اقا پسر خیلی مهربون وبا محبت هستن وهیچ مواد مخدر ومشروبی استفاده نمیکنن واهل دوست ورفیقی هم نیستن وروی خواستشون وازدواج بامن مصمم هستن ومیگن انتخابم کردن برای ازدواج من الان نمیدونم چیکار کنم منم دختری هستم که تا حالا با هیچ پسری دوست نبودم.لطفا راهنماییم کنید چه جوری مامانم وراصی کنم به حرفام گوش بده بدون اینکه باهم دیگه بحثمون بشه .