سلام خسته نباشید بسیار ممنونم ک وقت ارزشمندتون رو در اختیارم میگذارید من دانشجوی سال آخر پرستاری هستم و ۴ سالیه که هم کلاسیم رو میشناسم ما ۲۳ سالمونه و عاشق همیم چهار ساله که توی همه خوشی ها و سختی هامون شریکو یار همیم و تو این سال ها ب روش های مختلف امتحانش کردم و ازینکه دوستم داره و تعهد بهم داره هیچ شکی ندارم پسر فوق العاده مهربون ، با فکر ، دلسوز و مسئولیت پذیرو اجتماعی هستش در حال حاضر نه تنها دانشگاه میاد و تو بیمارستان کار میکنه بلکه شب هام تو مغازه شاگرده و فروشندگی میکنه ولی برای ازدواجمون موانعی هستن که خیلی منو دچار تعرضو ناراحتی کردن اولا خانواده ی ما از لحاظ فرهنگی و طبقه ی اجتماعی بالاتر از خانواده ی اونه دوما اینکه ما اصفهانی هستیم و ایشون و خانوادش اهل بروجن هستن ک این یکم اختلاف فرهنگی ب وجود میاره با اینکه ما دوتا از لحاظ اعتقادیو فرهنگی کاملا هم نظر هستیم سوما خانواده ی من مخالف ازدواج ما هستن مهمترین دلیلش اینه ک نه خونه داره نه ماشین و ن سربازی رفته خودم بهش میگم حتی شده تا سی سالگیم هم صبر میکنم تا اون موقه با کمک هم حقوقامونو میزاریم رو هم خونه میخریم تا حداقل بتونم یکم نظر پدرمو مساعد تر کنم ولی میگه تا اون موقه هم نمیتونم بخرم میگه ازدواج ک کردیم شده دو شیفت هروز میرم سرکار و چند سال بعدش حتما خونه میخرم و در آینده نهایت تلاشمو میکنم ک برات آسایش و رفاهو فراهم کنم…ولی از این میترسم که اگ که خانوادم به سختی راضی بشن در آینده هم بخان سرکوفت اون و خانوادشو بهم بزنن از این هم نگرانم که نکنه در آینده حسرت ی زندگی مرفهو بخورم یا اینکه دوستو آشنا و فامیل بخان سرزنشم کنن ازینکه پسریو انتخاب کردم ک سطح خانوادشون خیلی پایین تر از ماست یا حتی اینکه خودم خجالت بکشم ازینکه بخام خانوادشو ب فامیلو آشناهام معرفی کنم یا اینکه فکر کنم عجله کردم و کیسای خیلی بهتر از این میتونستم پیدا کنم و در نهایت ازین میترسم ک پشیمون بشم از انتخابم😔 من خیلی دوسش دارم دکتر واقعا نمیخام از دستش بدم همین الانشم پدر مادرم میگن ولش کن تو لیاقتت خیلی بیشتر از ایناس ولی اونا نمیشناسنش و نمیدونن ک تو اخلاقو رفتارش بی نظیره…کمکم کنید لطفا تو دوراهی خیلی سختی هستم😭