سلام.دختری هستم ۲۵ ساله که حدودا سه سال هست با پسری همسن خودم دوست هستم.ایشون یک شهر دیگه زندگی میکنن.ما بعد مدتی دوستی تصمیم به ازدواج گرفتیم منتها ایشون سربازی نرفته بودن و کاری هم نداشتن.قرار شد من صبر کنم تا ایشون سربازیشونو برن و کارشون درست بشه و یه مقدار بتونن خودشونو جمع و جور کنن تا بعد بتونن پا پیش بذارن.الان سربازیشون تموم شده ولی درحال حاضر کارشون درست نشده به خاطر همین تصمیم به جدایی گرفتن و میگن توانایی قبول کردن مسئولیت کس دیگه رو تو این شرایط ندارن و نمیخوان من رو کنار خودشون نگه دارن وقتی معلوم نیست درآینده قراره چه اتفاقی بیفته.ولی من مشکلی ندارم میتونم صبر کنم تا شرایط براشون مهیا بشه.خواسته آنچنانی هم از ایشون ندارم که نتونن از پسش بربیان حتی عروسی و…هم نمیخوام.منتها ایشون میگن نمیشه عروسی نباشه ولی من از پس هزینه ش فعلا برنمیام و دوست ندارم که تو زندگی نتونم چیزی که میخوای برات فراهم کنم و شرمنده بشم و بااین وضع اقتصادی به این زودی نمیتونم خودمو جمع وجور کنم به خاطر این شرایطی که الان دارن میخوان همه چیز تموم شه و من هرچقدر تلاش میکنم که نظرشون عوض شه بی فایده س.من با اینها مشکلی ندارم و میتونم صبر کنم از نظر من این مشکل بزرگی نیست که قابل حل نباشه .الان خیلیا این شرایط رو دارن و با یکم پایین آوردن توقعات و خواسته هاشون کنار هم زندگی میکنن. به خاطرهمین ایشون از من خواستن که با یه مشاور مشورت کنم تا بتونم تصمیم درست بگیرم.به نظر شما من با این شرایط باید چیکار کنم؟