8
مشاور خانواده
سلام مزدی 50ساله با تحصیلات دانشگاهی شاغل هستم.سه سال قبل با وجوداینکه عاشق همسرم بودم فریبم داد و باگرفتن حق وکالت طلاق گرفت و با دیگری ازدواج کرد.متاسفاته دخترم که 10ساله بود از مادرش حمایت کرد و از من دوری میکرد.الان دخترم13ساله است و برخلاف این سه سال کمی متمایل به من شده ومرتب تماس میگیرد.با اینکه قلبا میخواهم باهاش باشم اما دیگر آن حس پدری در من نیست و با دیدن او(بسیارشبیه همسرم شده هم ظاهری و هم رفتاری) ناخواسته به یاد مادرش و بلایی که سرم آورده میافتم و از ملاقات و ارتباط با دخترم پرهیز میکنم.لطفا کمکم کنیدچگونه با این مسئله کناربیام.متشکرم
با سلام خدمت شما دوست عزیز
احساسات شما قابل درک است اما بهتر است دقت کنید که دخترتان در ان زمان در سن پایینی قرار داشته است و به علت وابستگی به مادر ممکن است در بیشتر کودکان رخ بدهد که بخواهند طرف مادرشان باشند . بهتر است دقت کنید که دختران به سن بلوغ وارد شده است و نیاز به حمایت شما دارد و اینکه بدون پدر و حمایت پدر در این مسیر می تواند به رشد مفید و بهتر او کمک زیادی کند .
بهتر است سعی کنید دخترتان را فردی جدا از مادرش بدانید و با پذیرش این موضوع کم کم قیافه طاهری دخترتان نیز برایتان اهمیت نخواهد داشت اما بهتر است برای بررسی این احساساتی که تجربه می کنید به صورت حضوری با روانشناس صحبت کنید به نظر می رسد حتی با وجود گذشت زمان هنوز پذیرش لازم در زمینه طلاق و جداسازی احساستان به دخترتان نسبت به همسرتان موفق نشده اید و نوعی مکانیزم دفاعی ممکن است برای شما رخ بدهد که سعی می کنید از فرزندتان دوری کنید برای بررسی دقیق به صورت حضوری مراجعه کنید .
درمسیر می توانید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۳۵۴۷۸۳
شاد باشید
سلام پدرومادرم ۱۰ساله که جداشدن دلیل طلاقشون مشکلات روانی پدرم بود و مصرف شیشه پدرم توی توهم میرفت و رفتارهای عجیبی ازخودش نشون میداد در بیمارستان اعصاب وروان هم بستری شد ولی خوب نشد مادرم به خاطر آسایش وامنیت منوخواهرم مجبورشدطلاق بگیره وبرای ما توی همه این سالها خیلی زحمت کشید چون پدرم نفقه نداد، من ازدواج کردم ولی خواهرم که ۲سالشه مجرده، چندوقتیه خواهرمومادرم باهم اختلاف دارن خواهرم بامادرم اصلا خوب نیست وداعم دعوا میکنه توی دعوا جیغهای خیلی بدی میکشه و تهاجمی رفتارمیکنه و بدوبیراه میگه وهرجا میخوادبره اصلا به مادرم نمیگه شبا دیر میاد گستاخ شده بدحجابه و اصلا به حرفهای مادرم توجه نمیکنه و احترام نمیزاره، چندروز پیش دعواشون شد جیغهای خیلی بدی کشیده بودو به مادرم گفته بود بابام سگ شرف داشت به تو و بروبمیرو….داعم بهش میگه توبرای من مادری نکردی و…. الان چندروز حال مادرمم خیلی بده میشه راهنماییم کنین؟؟؟
با سلام خدمت شما دوست عزیز
اینگونه اختلافات بین والدین و فرزندان زیادی وجود دارد اما نیاز است بدانیم که این افکار از چه ذهنیتی در مورد مادرتان در ایشان به وجود آمده است.
۱٫ خواهرتان چند سال دارد؟
۲٫ چند مدت است این رفتار را نشان می دهد؟
۳٫ میزان تحصیلات خواهرتان چه مقطعی می باشد؟
۴٫ واکنش مادرتان در مقابل ایشان چگونه است؟
۵٫ روابط خواهرتان با شما رضایت بخش می باشد؟
۶٫ هنوز پدرتان را می بینید ؟
لطفا به این سوالات پاسخ بدهید تا باهم بیشتر صحبت کنیم
خواهرم ۲۲سالشه و تقریبا دوسه سالی هست این رفتارو نشون میده (ازوقتی رفت دانشگاه)، دانشجوی کارشناسی حسابداریه، مادرم بیشتراوقات کوتاه میاد ولی بعضی اوقات اونم دیگه طاقت نمیاره و جیغ و دادمیکنه، رابطه اش بامن خوبه همه حرفهاشو بمن میزنه ولی داعم به مادرم میگه تو منو دوس نداری و فقط دخترتو دامادتو دوست داری به اونا اهمیت میدی به من اهمیت نمیدی، سالی دوسه بار پدرمو میبینه
دوست عزیز با توجه به صحبت های ایشان بهتر است فرصت یک صحبت با مادرتان و ایشان محیا شود و اگر رابطه خوبی با شما دارند می توانید از ایشان بخواهید که به صورت حضوری به روانشناس مراجعه داشته باشند تا دلیل این خشم ها مشخص شود و در این مسیر در صورت نیاز جلساتی با مادرتان نیز تشکیل شود .
تا زمانی که این خشم چه به درست و چه به غلط در افکار ایشان وجود دارد حقیقت در ذهن ایشان چیز دیگری است که به آن واکنش نشان می دهند.
ممنون از راهنماییتون
خانمی هستم ۲۲ساله.۲سال و نیم که ازدواج کردقم و بچه ام ۱سالش است.خیلی بعد از زایمان با همسرم مشکل پیداکردیم و همش دعوا و درگیری داریم سر بچه یا مسایل پیش پا افتاده. از زندگی خسته شدم.همش میگ مشکل از توبه میگ غر نزن اصن مثل قبل دوستم نداره و بی احساس شده راهنماییم کنین ک چیکارکنم احترامای بینمون شکسته
با سلام خدمت شما دوست عزیز
دقت کنید که با آمدن یک فرد دیگر به زندگی مشترک شما شرایط باهم بودن شما ممکن است میزان آن کاهش یابد و هریک از شما به نحوی با فشارهای بیشتری مواجهه شوید که می تواند بر شرایط روحی هریک از شما تاثیر بگذارد اما نیاز است در کنار توجه به نیازهای کودک به نیازهای خودتان و همسرتان نیز توجه داشته باشید تا مسیر اصل زندگی مشترک خارج نشوید.
۱٫ منظور ایشان از غر زدن شما چیست؟
۲٫ شما می خواهید ایشان به چه نحوی رفتار کنند؟
۳٫ چه میزان برای روابط عاطفی و جنسی خودتان وقت می گذارید/
۴٫ در زمان بحث واکنش هریک از شما ها چگونه می باشد؟