با سلام.پرسش که میخوام مطرح کنم در مورد خودم نیست بلکه در مورد خواهر 32 ساله ام هست که در طی 9 سال زندگی روزگاررو ب همسرش سیاه کرده. یک دختر 3 ساله داره انسانی بسیار مهربان و دلسوزه اما در مقابل ی شخصیت دیگه داره ک بسیااار بددهن و تهاجمی و … هست.جوری ک شوهرش ب ستوه اومده و ممکنه در اینده اقدامات قانونی کنه.همسرشون 3 سال از ایشون بزرگترن و واقعا خود و خانواده اشون انسانهای شریفی هستند.همونطور که خانواده ی ما بسیار مذهبی معتقد و ابرومند هستند اما خواهر من انگار یک عضو بیگانه در خانواده ماست و از ادب و حیا بویی نبرده.من ب جرات میتونم بگم ک خواهرم بیمار روحی روانیه و باید ب روانپزشک مراجعه کنه چون رفتارای وحشیانه اشو با شوهرش میبینم.این وسط افرادی دارن نابود میشن از جمله پدر و مادرم بخاطر غصه ی زیاد این دختر چون داره سر هیچ و پوچ و ب سادگی زندگیشو خراب میکنه.سوالم اینه من ب عنوان فرزند اخر این خانواده که 23 سالمه چکار کنم ک حداقل پدر و مادرم کمترین اسیب رو ببینن چون از اسم طلاق خیلی واهمه دارن.شمارو ب خدا من رو راهنمایی کنم تا شاید بتونم خانواده رو از این بحران نجات بدم.با سپاس فراوان