سوالتو بپرس
X
    دسته بندی: خودکشی

مشکلات خانوادگی

سلام بنده یه پسر 19 ساله هستم و دانشجو . پدرم کارخانه دار و مادرم کارمند و یک برادر 24 ساله دانشجو دارم . تقریبا دو سالی هست یک سری مشکلات برامون پیش اومده و من واقعا نمیدونم چیکار کنم
1.دوساله پیش پدرم سرطان گرفت و الان خداروشکر بهتره.همزمان در همون موقع وضع اقتصادی پدرم خیلی بد شد و الانم همینطوری ادامه داره و پدرم خیلی تحت فشار هست
2.پدرو مادرم از همون 1.5 ساله پیش باهم به اختلاف برخوردند که مادرم به پدرم شک کرده که با یک زن دیگه در ارتباطه ( ولی هنوز مشخص نیس و فعلا دست نگه داشتیم تا مشکلات مالی پدرم حل بشه)
3.پدرم به قدری تحت فشاره که چندبار دست به خودکشی زده
همه این اتفاقات هر از گاهی تو خونه میوفته بعضی مواقع مادر پدرم بحث میکنند(ولی الان سعی کردیم جلوشو بگیریم و یه چند هفته ای هست که بحث نکردن) از اونطرف مشکل مالی پدرم از اونطرف بیماریش و از اونطرف اون زنه
من با پدرو مادرم و تا حدودی برادرم رابطه خوبی دارم
ولی مادرم با (پدرم و برادرم )نه!
انقد مشکلات زیاده که همشو نمیتونم بگم و سعی کردم خلاصه براتون بگم
ممنون میشم راهنماییم کنید

alira:

نمایش نظرها (10)

  • با سلام و احترام خدمت شما
    با توجه به تمامی مشکلاتی که در خانواده شما وجود دارد ، و این مشکلات به رفتار شما وابسته نیست . بنابراین لازم است شما تمرکز خود را برای ساختن آینده خود داشته باشید . لازم است از جلسات مشاوره کمک بگیرید تا بتوانند تنظیم هیجانی و حل مسئله شما را فعال کنند تا بتوانید تصمیم مناسب بگیرید . روانشناسان کانون مشاوران ایران می توانند کمکتان کنند 88422495

  • سلام شوهر من از اول ازدواج عصبی بود و به هر بهانه ای مرا کتک میزد ولی حالا کتک زدن را کنار گذاشته ودری وری میگوید

    • همه ما حق داريم خشمگين شويم اما مهم اين است که چگونه خشم مان را ابراز کنيم. خشم مي تواند يک رنجش و ناراحتي جزيي يا در نوع حاد آن، واکنشي فيزيکي و خارج از عرف باشد. واکنش افراد مختلف در مقابل احساس خشم متفاوت است. برخي افراد خشم خود را فرو مي خورند و نمي خواهند کسي متوجه شود که آن ها تا چه حد عصباني و ناراحت هستند.

      آن ها به شدت رفتار خود را کنترل مي کنند و هيچ نشانه اي از عصبانيت از خودشان بروز نمي دهند. برخي افراد نيز هنگام احساس خشم، رفتارهاي پرخاشگرانه اي از خود نشان مي دهند. با صداي بلند فرياد مي زنند، ناسزا مي گويند، ديگران را کتک مي زنند، آن ها را مسخره مي کنند، به صحبت ديگران گوش نمي کنند و حقوق ديگران را ناديده مي گيرند.

      برخي ديگر زمان احساس خشم آرام ولي محکم صحبت مي کنند و سخن ديگران را قطع نمي کنند، همچنين احساسات خود را شفاف و محترمانه بيان مي کنند آن هم بدون اين که حقوق ديگران را ناديده بگيرند. به اين رفتارها، رفتارهاي جرات مندانه مي گويند. فرد با کمک رفتار جرات مندانه مي تواند بدون پرخاشگري، بددهني و خودخوري به ديگران نشان دهد که عصباني و ناراحت شده است. درادامه راهکارهايي براي مديريت خشم و پرخاشگري مي آيد.

      ناکامي اصلي ترين دليل پرخاشگري

      يکي از مهم ترين علل اصلي پرخاشگري، ناکامي در تامين نيازهاست. فرد زماني که نيازهايش از جمله نياز به محبت، توجه يا احترام برآورده نشود، احساس ناکامي مي کند و اين ناکامي زمينه ساز بروز پرخاشگري مي شود.

      چند راهکار براي رفتار با همسر پرخاشگر

      به رفتارهاي درست همسرتان هر چند ناچيز و اندک باشد توجه و احساس خوب خود را در مورد رفتارهايش بيان کنيد.

      هرگز مقابله به مثل نکنيد و به بددهني هاي وي پاسخ ندهيد زيرا اين رفتار موجب تشديد رفتار همسرتان مي شود.

      زماني که همسرتان در وضعيت روحي مناسبي قرار دارد، درباره تاثيرات منفي بددهني بر احساس و رفتار شما و زندگي مشترک تان صحبت کنيد.

      در صورتي که همسرتان دوستان ناباب و بددهني دارد، سعي کنيد ارتباط او را با آن ها به روش هاي مختلف و با تدبير، کمتر و در نهايت قطع کنيد و همزمان ارتباط خود را با بستگان و دوستاني که رفتارهاي مناسب وبهتري دارند، افزايش دهيد.

      به خودتان مسلط باشيد. بسياري از جر و بحث ها و مشکلات بين زوجين، به دليل تسلط نداشتن آن ها بر هيجانات به وجود مي آيد. گاهي اوقات زوجين با واکنش نامناسب از جمله (بي اعتنايي و بي توجهي، پرخاشگري و خشونت) ناخواسته به رفتارهاي اشتباه يکديگر دامن مي زنند و متاسفانه چرخه معيوبي را ايجاد مي کنند به اين معنا که رفتارهاي منفي همسر باعث خشم و عصبانيت زوج يا زوجه مي شود و رفتار خشمگين زوج يا زوجه باعث افزايش رفتارهاي منفي همسرش خواهد شد. دقت کنيد در اين چرخه معيوب گرفتار نشويد.

      توصيه هايي به همسران پرخاشگر

      در ادامه راهکارهايي براي مديريت خشم به همسران پرخاشگر ارائه مي شود:

      موقعيت را ترک کنيد. زماني که فکر مي کنيد در صورت ادامه بحث ديگر نمي توانيد خشم خود را کنترل کنيد ادامه صحبت تان را به زمان ديگري موکول کنيد، با اين کار به خود و همسرتان فرصت مي دهيد تا از عصبانيت و خشم فاصله بگيريد و رفتار مناسب تري داشته باشيد.

      براي اين منظور مي توانيد به همسرتان بگوييد: «الان شرايط روحي مناسبي نداريم، ممکن است حرف هايي بزنيم که بعدا هر 2 پشيمان شويم. بهتر است در شرايط بهتري با يکديگر صحبت کنيم» يا اين که «من الان عصباني ام، بعدا در مورد اين موضوع صحبت خواهيم کرد.»

      احساس منفي خود را بيان کنيد. نکته مهم اين است اگر ناراحتي خود را به زبان نياوريد کسي نمي داند که شما چه احساسي داريد. به جاي نمايش خشم و پرخاشگري (به طور مثال اخم کردن، سخن نگفتن، داد و فرياد زدن، فحاشي و بددهني) با استفاده از کلمات مناسب احساس خود را بيان کنيد.

      در زبان فارسي واژه هاي گوناگون و متنوعي براي بيان احساسات و افکار وجود دارد. مثلا بيان کنيد «زماني که به حرف هاي من توجه نمي کني، ناراحت مي شوم». با بيان احساسات خود، زمينه مناسبي را براي حل مشکلي که چنين احساساتي را به وجود آورده است، فراهم مي کنيد.

      مراقب کلام خود باشيد. تحقير، توهين، تهديد، سرزنش و پرخاشگري نکنيد. دقت کنيد اگر صداي تان بلندتر از همسرتان باشد يا به تندي و با پرخاشگري با وي صحبت مي کنيد کمي مکث کنيد تا آرام شويد. دشنام و ناسزا بحث را به مشاجره تبديل مي کند. همچنين گاهي مي توانيد موضوع بحث را تغيير دهيد. براي مثال فرض کنيد در خلال بحث به جاي پاسخ «نه» از ناسزا استفاده شود. از اين لحظه به بعد خواهيد ديد که موضوع بحث هر چه باشد، به رد و بدل دشنام ميان دو فرد تبديل مي شود.

      به پيامد رفتار خود فکر کنيد. فحاشي و بددهني از اعتبار و احترام شما مي کاهد، روابط شما را با ديگران به خطر مي اندازد، موجب آزار ديگران مي شود و مهم ترين پيامد آن اين است که شرايط را بحراني تر و سخت تر مي کند.

      خود را آرام کنيد. تکنيک هايي مانند تنفس عميق، شست و شوي دست و صورت، نوشيدن آب و پياده روي در کاهش خشم و عصبانيت موثر است.

      مسائل و مشکلات خود را حل کنيد. به اين موضوع فکر کنيد که آيا فحاشي و بددهني به حل مشکل شما کمکي خواهد کرد؟ فحاشي نه تنها به حل مشکل کمکي نمي کند بلکه به تيره شدن روابط بين شما و اطرافيانتان مي انجامد.

      بدين منظور نخست مشکل خود را به طور دقيق تعريف و سپس راه حل هايي براي آن انتخاب کنيد، آن گاه نکات مثبت و منفي هر راه حل را بررسي و در پايان بهترين راه حل را انتخاب کنيد.

      از عذرخواهي نترسيد. اگر متوجه شديد رفتار شما باعث ناراحتي و عصبانيت همسرتان شده است، عذرخواهي کنيد. اين موضوع براي ترميم رابطه و کاهش اثرات زيانبار پرخاشگري ضروري است.

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      دفتر سعادت آباد:
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه

  • سلام.تو رو خدا کمکم کنید. شوهرم مشکل روانی داره. اصلا آدم راحتی نیست. بد اخلاقه. انقدر دلم رو خون کرده که سلامتیم رو از دست دادم. سر هر چیز روم عصبانی میشه. دیگه افسردگی گرفتم. هر بیماری بگید اومده سراغم. پیش این و اون در مورد من بدگویی میکنه. به خدا شب و روز ندارم. شوهرم شده کابوسم.الان هشت ساله که روزگارم اینه. اجازه نمیده حرف بزنم. حرف فقط حرف خودشه. البته یادآور بشم که ایشون در خانواده ای از طبقه پایین بزرگ شده و مادرش هم خیلی براش کمبود گذاشته و مادرش آدم نرمالی نیست. براش زن گرفتن که از سرشون بیفته. من بعدا متوجه شدم. ولی من زندگیم رو دوست دارم. ولی ایشون هر روز حرمت من رو میشکنن. خیلی بهانه گیرن. لطفا راهنمایی کنید.

    • دوست عزیز رفتار با شوهر بداخلاق، کار ساده‌ای نیست. مردان بیشتر کلامی هستند و به همین خاطر باید اجازه دهید عصبانیت خود را بیرون بریزند. درحالی که زنان تمام خشم خود را درون خود نگه می‌دارند و با گریستن آن را نشان می‌دهند. درمورد یک زوج متأهل، تمام خشم مرد متوجه زن خواهد بود چون او نزدیک‌ترین فرد به شوهرش می‌باشد.

      خشمی که از طرف شوهرتان سر می‌زند، مستقیماً شما را هدف قرار نمی‌دهد. در این شرایط شما به اندازه کافی به احساساتی شدن گرایش دارید. اندیشیدن به شوهرتان که همیشه با خشم برخورد می‌کند، باعث می‌گردد احساس فرومایگی کنید و این امری کاملاً طبیعی است. شما باید یک قدم به عقب بردارید و عملاً به آنچه رخ داده است بیندیشید و دلیلی که در پس این رفتار وجود دارد را بیابید.

      استرس، ناامیدی و ترس، مردان را عصبانی می‌کند. می‌توانید به همسرتان بگویید که با اینکه می‌دانید او این روز‌ها چه استرس فراوانی دارد و این مسئله او را عصبی کرده است، اما این موضوع باعث شده که رابطه زناشوییتان نیز تحت تأثیر قرار گیرد. با همسرتان شفاف و روشن گفت‌و‌گو کنید و او را بدون قید و شرط حمایت کنید.

      ۶ نکته برای آرام کردن شوهران خشمگین

      ۱ - نگذارید همسرتان درگیر خشم خود گردد. اگر دیدید عصبانی است، او را تنها بگذارید. اگر فکر می‌کنید که مسئله خاصی باعث عصبانیت همسرتان می‌شود، از طرح آن موضوعات اجتناب کنید.

      ۲ - عصبانیت به آسیب‌های فیزیکی و عاطفی می‌انجامد. با شوهرتان لجبازی نکنید. در عوض سعی کنید راه‌هایی برای درک و حمایت او بیابید.

      ۳ - شما باید درون خودتان را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهید. باید به این فکر کنید که چرا همسرتان عصبانیت خود را برسر شما خالی کرد. غر نزنید، زیرا نتیجه‌ای جز انفجار عصبانیت و بد‌تر شدن شرایط ندارد.

      ۴ - طوری رفتار کنید که همسرتان با شما احساس راحتی کند. شما می‌توانید انفجار خشم همسرتان را با برقراری ارتباطی درست با وی، خنثی کنید. گفت‌و‌گو با همسرتان به هیچ وجه او را ناراحت نخواهد کرد. پس از اینکه با او گفت‌و‌گو کردید، درخواهید یافت که همه چیز به حالت عادی بازگشته است. این زمان مناسبی است تا با شریک زندگی خود روبه رو شوید.

      ۵ - شوهرتان را درک کنید. درک شما از او طغیان خشمش را کمتر می‌کند. در ضمن شنونده خوبی باشید.

      ۶ - اگر متوجه شده‌اید که شوهرتان بیش از اندازه عصبانی می‌شود، می‌توانید از یک متخصص کمک بگیرید. از او بخواهید که خود را متعهد به انجام برنامه‌های مدیریت خشم نماید.

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید

      021-22689558

  • سلام.چهار ساله از عقد من و همسرم میگذره.تو این چهارسال من و همسرم سر موضوع های مختلفی بحث داشتیم و جنگ و دعوا بینمون بوده هرازگاهی.همیشه ازش خواستم کاری نکنه که از چشمم بیفته اما متاسفانه با تکرار رفتار های آزار دهندش هر دفعه اشک منو دراورده و منو از زندگی خسته کرده ما اوایل خیلی عاشق هم بودیم اماالان این حس از طرف من خیلی کم شده جوری که الان وقتی کنار همیم هرچی نگاش میکنم و بهش فکر میکنم برام با یه ادم عادی یه رهگذر هیچ فرقی نداره.این سرد بودن حتی تو رابطه ی جنسی هم بی تاثیر نبوده....من چیکار کنم؟

    • دوست عزیز شما 4 ساله با هم عقد هستید و دروواقع زندگی مشترک شما به نوعی شروع شده و بهتر از هر کسی میدونستید ایشون چه اخلاقی داره
      پس امروز انتظار تغییر در رفتار همسرتون انتظاری بی مورده چون تا کسی تمایلی به تغییر نداشته باشه از دست کسی کاری ساخته نیست
      چطور فردی یک‌دنده را متقاعد کنیم!
      این فرد یک‌دنده چه یکی از دوستانتان باشد، چه والدین‌تان، چه همسر یا چه رئیستان مطلب زیرو میتونید مطالعه کنید

      ۱. افراد یک‌دنده فکر می‌کنند همیشه حق با آنهاست.
      اگر می‌خواهید آنها را درمورد چیزی متقاعد کنید، بگذارید شان خود را حفظ کنند و باز هم فکر کنند که همیشه حق با آنهاست، حتی اگر نظرشان را تغییر دادند. بحث با آنها را طوری شروع کنید که انگار شما هم با آنها هم‌عقیده هستید و وانمود کنید که کاملاً درک می‌کنید که چرا مثلاً فلان کار را انجام داده‌اند. اینکار باعث می‌شود خونسردیشان را حفظ کنند و برای بحث کردن با شما آماده شوند. مثلاً می‌توانید بگویید، «بهترین تصمیم رو گرفتی که گفتی نه. اعتبار اون شرکت روزبه‌روز کمتر میشه و کار کردن با آنها می‌تونه ریسک داشته باشه.»

      ۲. افراد یک‌دنده زود می‌رنجند.
      هیچوقت به هیچ طریقی از استدلال‌های آنها انتقاد نکنید، حتی با ملایمت زیرا احساس خواهند کرد که می‌خواهید با آنها مخالفت کنید. هر چه که می‌گویید باید عادی و روزمره به نظر برسد زیرا اگر بخواهید با آنها رسمی و قاطع حرف بزنید، خواهند فهمید که آینده بحث به کجا خواهد کشید. بعنوان مثال، می‌توانید بگویید، «تازه فهمیدم که اون تعداد خوب نیست. نمیدونم چرا ولی شاید ۵۰۰ تا بهتر باشه. نظر تو چیه؟ به نظرت بهتر نیست؟»

      ۳. افراد یک‌دنده می‌خواهند به خودشان سود برسانند.
      خیلی عادی برایشان توضیح دهید که اگر تصمیم‌شان درمورد چیزی را تغییر داده‌اند به نفعشان خواهد بود. اجازه بدهید فکر کنند که دلیل اینکه می‌خواهید طرز فکرشان را عوض کنند این است که به دنبال منفعت آنها هستید و اینکار در آینده به نفعشان خواهد بود. بعنوان مثال، می‌توانید بگویید، «اگه سه میلیون تومان در این خیریه اهدا کنی، مالیاتت کمتر خواهد بود و تصویر اجتماعی بهتری هم پیدا می‌کنی.»

      ۴. افراد یک‌دنده نمی‌خواهند اشتباه کنند.
      این با مورد یک متفاوت است زیرا اکثر افراد یک‌دنده وقتی می‌فهمند اشتباه کرده‌اند، فوراً سعی می‌کنند راهی پیدا کنند که فکر اصلی‌شان دوباره درست باشد. هیچوقت نمی‌توانند تحمل کنند که اشتباه کرده باشند و همه تلاششان را می‌کنند که از خودشان دفاع کنند. این همان جایی است که باید خیلی راحت رهایشان کنید، بااینکه خیلی راحت می‌توانید بخاطر اشتباهشان حس افتضاحی به آنها بدهید، اما وانمود کنید که تغییر نظرشان از طرف خودشان بوده است. بعنوان مثال، می‌توانید بگویید، «وای آره، اینطوری این قرارداد درست میشه. این برنامه خیلی بهتر به نظر میرسه.» لحن مثبت شما به آنها اعتبار می‌دهد و بااینکه قلباً می‌دانند شکست خورده‌اند اما احساس رضایت می‌کنند.

      نکات:
      - هیچوقت برای کاری که می‌خواهید تمام شود احساس ناامیدی نکنید. این گارد دفاعی آنها را پایین می‌کشد و احتمال بردن شما را بیشتر می‌کند.
      - اعتمادبه‌نفس داشته باشید. به جای خجالتی و کسل بودن، بااعتمادبه‌نفس و بشاش باشید. خجالتی یا کسل بودن باعث می‌شود فرد یک‌دنده حس بهتری به خود پیدا کند و با این روش متقاعد نخواهد شد.
      - همیشه با همان رویکردی که وارد بحث شدید، از بحث خارج شوید. اینکار باعث می‌شود فرد یک‌دنده احساس باخت نکند.
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      021-88422495

      • وقتی دیگه هیچ علاقه ای بهش ندارم و برام با یه ادم غریبه هیچ فرقی نمیکنه چجوری این نکاتو رعایت کنم؟؟؟میدونید درواقع خیلی دلم میخواد به زندگیم خاتمه بدم اما یچیزی مانعم میشه و اونم طلاق خواهرمه.یعنی درواقع بیشتر بخاطر خانوادمه که این موضوع رو مطرح نمیکنم چون بخاطر طلاق خواهرم خیلی غصه خوردن و حالا اگه بشیم دوتا ادم مطعلقه که دیگه هیچی حتما از غصه دق میکنن خانوادم...فقط بخاطر پدر و مادرمه که دارم زندگیمو تحمل میکنم حتی تظاهر میکنم به خوشبختی تاخیالشون راحت باشه و غصه ی منو نخورن وگرنه ادمی که از چشمم افتاده افتاده دیگه هزار نکته و راه حل هم بی فایده هس.اون حتی منو نمیفهمه درک نمیکنه جلو خانوادش با من شوخی های بی موردمیکنه که بیشتر نشونه ی بی احترامیه البته بارها و بارها ازش خواستم هر شوخی داره هر حرفی داره بزاره برا وقتی که خودمون دوتایی هستیم و جلو دیگران بامن همه جور حرفی نزنه همه جور شوخی نکنه ولی اون انقدر به کارش ادامه داده که حالا دیگه خانوادشم شدن مث خودش و شوخی ها و بی احترامی های عجیبی میکن نسبت به منوخانوادم...

  • سلام.پسری ۲۶ ساله هستم بیکار که یه مدته به خاطر مشکلات خانوادگی همه ش تو فکر خودکشی هستم.احساس میکنم بجز پدر و مادر و خواهرام نه تنها هیچکی سرنوشت من واسش مهم نیس بلکه همه هم میخوان سرم کلاه بزارن.یه نفر تو فامیلمون هست که سر خانواده م کلاه گذاشته و تمام داروندارمون رو بالا کشیده.تو خونه مادرم رو میبینم که ناراحته با وجود تموم مشکلات خودم برای اینکه مادرم ناراحت نباشه بهش دلداری میدم ولی خودم مشکلاتو میریزم تو خودم.ناخنامو میخورم ... اعتماد به نفس ندارم هرجا دنبال کار میرم به خاطر اینکه سابقه کاری ندارم ردم میکنن ... از طرف دیگه با پدر مادرم هم زیاد جروبحثم میشه بالاخص سر قضیه بیکاری.از اینکه سربار خانواده م هستم و تو این سن نه پولی دارم نه کاری خیلی ناراحتم نمیدونم دیگه چیکار کنم.چند بار قصد خودکشی داشتم ولی به خاطر اعتقادات پشیمون شدم ولی الان دیگه نمیتونم تحمل کنم

    • در این مورد حتما" با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      دفتر سعادت آباد:
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه

      شما هر چقدرم حالتون بد باشه نمیتونید حال کسایی که در حال جنگیدن با داعش هستند رو نادیده بگیرید
      کسایی که خانه و خانواده خودشونو از دست دادن و باز امیدوارانه نفس میکشن ...بهتره بدونید اگر قرار بود در این دنیا نباشید هیچوقت آفریده نمیشدید
      پس تلاش کنید نقشی که خداوند شمارو برای کامل کردنش آفریده رو پیدا کنید