مشکل شوهرم باخانواده م
باسلام و تشکر از محبت وتوجه هتان. ببخشید مشکلی که میخام بگم اینه که:ما دو سال پیش مراسم بله برون خواهرم هیچکس رو حتی شوهرمن و دامادمون رو دعوت نکردیم و خیلی خصوصی ینی پدرمادر داماد و خودما برگزار شد.این باعث ناراحتی و کدورت بین شوهرمن و خانواده م شده.شوهرم دیگه هیچ ارزش و احترامی نسبت به خانواده من نداره.اصلا هیچ چیز خانواده من براش مهم نیست و هیچ چیزشونو ازشون نمیپرسه حتی از من.الکی به روشون میخنده ولی من میدونم چه نیت و احساسی نسبت به اونا داره.چون از حرفایی که تو خونه به من میزنه میفهم. این منو خیلی خیلی ناراحت میکنه.نمیتونم خوشحال باشم تو زنگیم.ناراحتم چرا شوهرم با خانوادم خوب نمیشه بعد ازاین همه مدت.نمیتونم از زندگیم لذت ببرم.دوست دارم شوهرم با خانوادم خوب بود به حرفام گوش میداد و درددل هام ومشکلاتی که تو خانوادم هست را براش میگفتم کمکی راه حلی میخواستم یا لا اقل ارام میشدم اما گوش نمیده اصلا فرصتی ایجاد نمیکنه برام.خیلی از هم فاصله گرفتیم. خواهش میکنم راهنماییم کنید.البته خانوادم هم برای این کارشون(دعوت نکردن) دلیل موجهی داشتن ینی مجبور بودیم واز این بابت تقصیری نداشتن بیچاره ها.اینم میدونم هرچند حق با خانوادم باشه اما شوهرمم حق داره ناراحت بشه اما شما بگید چطور این مشکلو حل کنم.تشکر
به شوهرتون حق میدم
میدونم.اما شما از پشت ماجرا خبرنداری.در اون صورت به خونوادمم حق میدین.اما حالا بگین چکار کنم؟؟؟؟؟
حرف شما رو کاملا قبول دارم اماداماد هم باید خودشو ازونا بدونه.وفادار و متعصب خانواده همسرش باشه.نه اینکه هزارتا حرف و حدیث دربیابره. باحرفای نامربوطش بخاد ناراحتی ایجادکنه و مجلسو بهم بزنه،اونم کاملا عمدی!
میدونم.اما شما از پشت ماجرا خبرنداری.در اون صورت به خونوادمم حق میدین.اما حالا بگین چکار کنم؟؟؟؟؟
لطفا راهنماییم کنید راهکار بدین. خیلی در عذابم.از زندگیم لذت نمیبرم بگید چکارکنم.حالا مقصر هرکی بوده!!!خواهش میکنم زودتر جواب بدین.ممنونم.
رفتن به یک کنسرت زنده و تماشای زنده اجرای موسیقی تجربه بی نظیری است اما اگر نمی توانید هر روز از این لذت بهره ببرید از امکانات بی نظیر تکنولوژی برای گوش دادن به موسیقی استفاده کنید.
لذت بردن از زندگی با پول راحت تر است اما برای لذت بردن اگرچه پول لازم است اما کافی نیست. حتی برخی پا را فراتر گذاشته اند و معتقدند برای لذت بردن از زندگی حتی پول هم لازم نیست.
۱ – زیر دوش آواز بخوانید
باور کنید خیلی از خوانندگان مطرح از همین جا شروع کرده اند. علاوه براین با ابراز احساساتتان از این طریق می توانید به آرامش برسید.
۲ – حال یک دوست قدیمی را بپرسید
امتحانش ضرر ندارد. الان، همین الان تلفن را بردارید و به یک دوست قدیمی زنگ بزنید. به این ترتیب هر دوی شما از یک لذت ارزان زندگی لذت خواهید برد.
۳ – هدیه های قدیمی و یادگاری ها
هدیه های قدیمی که گرفته اید نگاه کنید، عکس های خاطره انگیز هم بد نیست. یاد آوری روزهای خوش هم زیباست . از قدیم گفته اند وصف العیش نصف العیش.
۴ – آشپزی کنید
آشپزی کردن یکی از راه هایی است که به آرامش و لذت می انجامد. اگر برای کسانی که دوستشان دارید آشپزی کنید، لذتتان را دو برابر خواهد کرد.
۵ – با مشکلات شوخی کنید
مشکلات زندگی تمامی ندارد پس اگر با آنها شوخی کنید شادی هایتان هم تمامی نخواهد داشت . البته فراموش نکنید منظور از شوخی این نیست که خودتان را سرکوب کنید و به باد تمسخر بگیرید.
۶ – از درخت بالا بروید اگر نبود جوی آب هم هست بر روی لبه جوی راه بروید
می خندید باور کنید لذت بخش است . اگر شک دارید امتحان کنید.
۷ – از داشته هایتان استفاده کنید
یکی از عادت های بد برخی از ما این است که بهترین لباس ها، غذاها، تفریحات، پول ها و حتی احساساتمان را برای روز مبادا نگه می داریم.
زیاد بگو دوستت دارم. از آنچه در اختیار داری استفاده کن و آن را برای روز مبادا ذخیره نکن.
۸ – به خودتان جایزه بدهید
همه ما در طول روز کارهای خوب زیادی انجام می دهیم پس چرا به خودتان جایزه نمی دهید!
یک شاخه گل، یک بستنی خوشمزه، یک لباس مخصوص خانه ارزان و شیک، یک بسته پفک، پاستیل و …. از خودتان قدردانی کنید.
۹ – تشکر کنید
هر روز افراد زیادی به ما محبت می کنند. قدر دانی و تشکر از آنها نه تنها خستگی را از تن ایشان به در می کند باعث لذت و شادی خود شما هم می شود.
موقع پیاده شدن از تاکسی از راننده تشکر کنید.
از همکارتان به خاطر همکاری و همراهی تشکر کنید.
از رئیستان بابت کار خوبی که برایتان انجام داده تشکر کنید.
از مادر یا همسرتان به خاطر غذای خوشمزه تشکر کنید.
از خدا تشکر کنید.
۱۰ – موسیقی گوش کنید
رفتن به یک کنسرت زنده و تماشای زنده اجرای موسیقی تجربه بی نظیری است اما اگر نمی توانید هر روز از این لذت بهره ببرید از امکانات بی نظیر تکنولوژی برای گوش دادن به موسیقی استفاده کنید.
۱۱ – دیدن فیلم و خواندن رمان های جذاب،شعر خواندن را هم امتحان کنید
این تفریحی است که با هیچ چیز قابل مقایسه نیست. تفریحی که ثروتمندان و فقرا در آن شریک اند. اما هر کدام به وسع و سطح سواد و درک هنری خودشان.
۱۲ – به پارک و دل طبیعت بروید
یکی از بهترین سرگرمی های روزهای گرم سال این است که شام را بردارید و به همراه اعضای خانواده به نزدیک ترین پارک محل بروید.
۱۳ – با بچه ها رفاقت کنید
دوستی با بچه ها کودک درونتان را هر چند در خواب عمیق باشد بیدار می کند و به یادتان می آورد که وقتی نوزاد بودید روزی ۳۰۰ بار می خندیدید اما این روز ها هفته ای یک لبخند می زنید!
۱۴ – به دیگران کمک کنید
هر کاری از دستتان بر می آید برای اطرافیانتان انجام دهید. لازم نیست پول خرج کنید شنیدن درد دل یک دوست، همکار و یا همسفر اتوبوس، حمل کردن خرید های یک فرد مسن و …. هرچه از دستتان برمی آید.
لذت کمک کردن به دیگران را ازخودتان نگیرید.
۱۵ – محیط اطرافتان را مرتب کنید
اگر بیرون خود را مرتب کنید درونتان هم مرتب می شود. اتاق، محل کار، راه پله های ساختمان، کوچه و ماشینتان را تمیز کنید و بعد از اتمام کار از تمیزی لذت ببرید.
طفا راهنماییم کنید راهکار بدین. خیلی در عذابم.از زندگیم لذت نمیبرم بگید چکارکنم.حالا مقصر هرکی بوده!!!خواهش میکنم زودتر جواب بدین.ممنونم.
دوست عزیز تغییر در شرایط زندگی و بخصوص مراقبت نکردن از سلامت روانی و جسمانی یکی از دلایل اصلی احساس بیحوصلگی و خستگی در انسانهاست. با این حال، توجه به این نکات میتواند شما را از زندگی در چنین وضعیتی رهایی بخشد.
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
عوامل اصلی که افت آنها در سلامت روانی و جسمانی انسان تاثیر گذار است، عبارت است از: خواب راحت و به اندازه، تفریحات سالم، شرایط مناسب شغلی، تغذیه مناسب و ورزش. تغییر یافتن و کم شدن هریک از این اتفاقات در زندگی میتواند باعث خستگی و بیحوصلگی شود. بنابراین شما باید تلاش کنید تا شرایطتان را به حالت طبیعی و اولیه برگردانید. به طور مثال، برنامه ریزی برای داشتن خواب کافی، تغذیه سالم و فعالیت در شغلی مناسب میتواند تا حدود زیادی بیحوصلگی و خستگی شما را کاهش دهد.
اما در صورتی که هیچ کدام از موارد ذکر شده، دچار نوسان و تغییر نشده، ممکن است تکرار شرایط یکنواخت زندگی به وضعیت فعلی شما منجر شده باشد.
در این حالت به شما توصیه میشود مواردی را که ذکر میشود در برنامه زندگی و کاری خود مورد توجه ویژه قرار دهید تا شرایطتان بهتر شود؛ به طور مثال، حضور در گروههای جمعی برای ایجاد هم حسی و گفتوگو برای انبساط خاطر، دوری از تنهایی، تغییر در نوع ورزش و تفریحات سالم، ایجاد سرگرمی با دیدن فیلمهای مناسب و مفرح، مطالعه کتاب و مجلات مورد علاقه که باعث تقویت حافظه نیز میشود، میتواند کمک زیادی به تغییر و بهبود روحیه شما برای ادامه زندگی بکند.
همچنین در صورتی که شاغل هستید و شیفت کاری چرخشی دارید، بهتر است در یک شیفت ثابت به کار ادامه دهید؛ چرا که با توجه به سن شما، کار کردن در شغلهایی با شیفتهای چرخشی مانع احساس آرامش برای شما میشود. علاوه بر آن در فرصت مناسب و با استفاده از مرخصیهایتان به یک مسافرت دلخواه بروید تا تجدید قوا کنید و با شادابی بیشتر به کار و زندگی ادامه دهید.
در صورتی که احساس میکنید مشکل شما مربوط به نرسیدن به یک هدف خاص در زندگیتان است یا ارتباط به مسائل خانوادگی دارد، میتوانید با یک همدم خوب مانند همسرتان درد دل کنید. در ضمن بهتر است از نظر کارشناسان متخصص در این زمینه هم کمک بگیرید.
با سلام واحترام خدمت شما
همسر شما با خانواده شما مشکل دارد نه با شما ، پس شاید بی انکه بداند این مشکل را به رابطه شما و خود منتقل کرده است البته نبایداین مسئله را از نظر دور داشت که شاید ایشان توقعی از شما در مورد این مسئله داشتند که براورده نشده است. قبل از اینکه این مسئله کیفیت رابطه و عاطفه شما لطمه وارد کنید . بهترین راه حل این است که که از فرد سومی کمک بگیرید که روانشناس خانواده است او می تواند به حرف های شما و حرفه های همسرتان گوش کرده و بتواند رابطه شما را به شکل قبل برگرداند. روانشناسان کانون مشاوران ایران در این زمینه می توانند کمکتان کنند ۸۸۴۲۲۴۹۵
اصلا نمیذاره درباره ش حرفی بزنم دلایلشو بگم یا عذر بخام چه برسه به اینکه بخاد مشاور.اگه بذاره حرفامو بزنم راحت میشم خودشم همه چیزومیفهمه اما نمیذاره.حرفام تو دلم موندن.این منوبیشتر عذاب میده.نمیدونم چطور ازدلش دربیارم تا ببخشه.نمیدونم چطور بگم؟کاش یه راه حلی بود برای نجات ازین بحران.مشاورنمیاد.
به نظر من وقی یه خانواده مردی رو به دامادی قبول میکنه باید اونو جز افراد خانواده بدونه (مثل پسر خودش )
تو غم ها و شادیهاش شریک باشه
خدا میدونه که چقدر دیگران به شوهرتون کنایه زدن که توام دعوت نشدی و چقدر پرش کردن …. که یه حسی رو شبیه انتقام (تلافی کردن ) تو وجود خوش ساخته
بازم به نظر من شما باید پشت همسرتون رو میگرفتین تا خانوادتون
خانواده العان شما همسرتون هستند
راست میگید من بایدطرف همسرمومیگرفتم که اینکارونکردم.امادیگه کار از کار گذشته،مثل اینکه دیگه چاره ای ندارم باید تحمل کنم این وضعو.
من شخصا تمام عذرخواهی های خانومم رو پذیرا هستم
امیدوارم همسر شما گذشت کنه
براش جبران کن ، تا فراموش کنه
هیوقت دیگه پشتشو خالی نکن
ایشالله خیلی سریع همه چیز درست شه
عید نزدیکه ، یه جوری از خانوادت بخواه از دلش در بیارن
خیلی ممنون از راهنمایی و وقتی که برا پاسخ دادن گذاشتید.
اما کاش میگفتید چطور از دلش دربیارم؟به خانوادم بگن تو عید چکار کنن براش؟
راست میگید من بایدطرف همسرمومیگرفتم که اینکارونکردم.امادیگه کار از کار گذشته،مثل اینکه دیگه چاره ای ندارم باید تحمل کنم این وضعو.
نمیدونم چطور از دلش دربیارم!به خونوادم بگم چکار کنن براش توعید؟؟؟اصلا هیچی نمیدونم گیج شدم کاملا
میتونن با دعوت کردنش و تقدیم یک کادوی خوب تا حدی براش جبران کنن و ازش عذرخوهی کنن
چون واقعا حقشه
نهایت تشکر رو از عنایت و توجهتان دارم.امیدوارم موفق باشید.
ایشالله که درست میشه
بسلامت