سلام 16سال است ازدواج کردم 2 فرزند دارم خانمم دخترعموی من است زنی فاقد روابط اجتماعی عقده به دل میگیرد اصلا به من احترام نمیگذارد معلم هستم با کوچکترین بحث وسخن روزمره چندین روز قهر برقرار میشه فقط به خانواده خود بها میدهد تحصیلات دیپلم دارد بخاطر اینکه بیش از حد درون خانه مانده شعورکافی دربرخورد با اطرافیان نداردبیشتر قهر او مواقع مهمانی دادن ورفتن هست به هرکسی اعتقاد دارید اینقدر درزندگی صبردارم متانت بخرج میدهم که الگو شده ام وهمیشه مشکلات زندگی م رو تو خودم ریختم ولی دیگه کپفکر کنم استانه تحمل کم شده دنبال راهی میگردم ذهنم یاری نمیکنه خانواده خودم که متوجه شدن خانمم دوست نداره با کسی معاشرت کنه بیخیالش شدن سالی ماهی شاید 5دقیقه بیان برن حرفی و دخالتی هم نمیکنن خونواده عموم یا همون مادر زن کمی اطلاع دارن ولی کسی که داره از درون میپاشه من هستم تا الان خودم بیشتر مردم رو راهنمایی میکردم حالا تو راهنمایی زن خودم موندم که چکارکنم ایا در جریان گداشتن عضوخاصی از خونواده همسر درسته ایا مشاوره درسته
مثالهایی میزنم خانمم با اینکه جایی نمیره حداقل 10دست لباس نپوشیده داره وسر اینکه لباس دیگه ای بخواد قهر میکنه ضمن اینکه تنهایی حاضرنیست سرکوچه هم بره
مادرم طبقه پایین ماست بیشتر اوقات که مهمانی هست خواهرخانم م یعنی دخترعمویا پسرعمو و…هستن میگم تعارف کن مادرم بیاد بنشینه با اینکه میدونم مادرم نمیاد ولی زنم قهر میکنه میگه مهمانی خونوادگی دعوت نکنی ها گفتم مادر که نمیاد ولی احترام به بزرگتر نشانه شخصیت ادم هست.و….
یا موقع نشستن در ماشین اگه جلو نشینه عقده به دلش میمونه حتی اگه بچه خودمون باشه
خیلی هم پولکی هستن یعنی اگه پول زیاد بگذاری یا خرید گنی تحویلت میگیرن
ادامه تحصیل میدم که سودش بعدها به خودمون میرسه هم میگه پولش وبده به ما درس بدرد چی میخوره
بدترین قسمت ماجرا اینه که با اذان نماز میخونه ولی در صله رحم که سفارش معصومین هم هست صفر هم نمیگیره

تقاضای راهنمایی دارم.