سوالتو بپرس
X

مقابله با افراد مشکل زا و دخالت ها در خانواده و فامیل

 

هر کسی با اعضای خانواده خود دارای مشکلاتی است. این امر می تواند ناشی از بد رفتاری و بد خلقی نامادری، رفتار سلطه جویانه پدر، دخالت های پسر عمو یا حتی اخلاق بد و بی ادبانه کودک باشد. ولی مهم نیست که این مشکل از کجا ناشی می شود، آنها می دانند که چه کاری را بکنند که بر شما تاثیر گذاشته و شما را عصبی و دیوانه کنند.

نکته بد این است که، شما نمی توانید از شر این افراد به طور کامل رها شوید، این افراد خانواده شما می باشند. نکته امیدوار کننده این می باشد که ، یادگیری نحوه برخورد با این افراد مشکل زا، منافع قابل توجهی در زندگی دارد، و می تواند در تمامی وضعیت ها مفید و با ارزش باشد. بنابراین چند نکته وجود دارد که باید به خاطر بسپارید.

آنها شخصیت واقعی خودشان را بروز می‌دهند

افسانه مربوط به عقرب و قورباغه را به یاد بیاورید. عقرب از قورباغه درخواست می کند که او را به آن طرف رودخانه ببرد. قورباغه در مرحله اول از این کار امتناع می کند ولی عقرب از از وی درخواست می کند که این کار را بکند و به قورباغه می گوید که صدمه ای بهش نمی زند، و قورباغه قبول می کند. در وسط راه، عقرب قورباغه را نیش می زند، و هر دو آنها به داخل آب می افتند و غرق می شوند، قورباغه از عقرب می پرسد که ” چرا این کار را کردی؟ الان هر دوی ما می میریم.”

عقرب جواب می دهد :” من یک عقرب هستم. طبیعت و ماهیت من این گونه می باشد”.

نتیجه اخلاقی داستان این است که ، مردم واقعا دارای شخصیت و ماهیت مربوط به خودشان هستند. شما از یک فرد که دارای اختلال شخصیتی خود شیفتگی است، نمی توانید انتظار داشته باشید که با همدلی و به صورت مهربان کاری را انجام دهد. شما نمی توانید از عقرب انتظار داشته باشید که نیش نزند، هر چند که این کار در نهایت منجر به ضرر خودش شود.

اعضای خانواده دارای مشکل، به دلیل عدم توانایی آنها برای واکنش مناسب و پذیرفتن اشتباهی که دارند، بدنام می باشند. کار و سر گرمی آنها ، سرزنش کردن افراد دیگر می باشد، پس یک قورباغه با هوش باشید. بیش از توانایی آنها ، از آنها انتظار نداشته باشید، و در این حالت شما مایوس نمی شوید و صدمه نمی بینید.

رفتار آنها مربوط به شما نیست

پذیرفتن و عمل به این توصیه، هنگامی که با خانواده خود سر و کار دارید ، سخت می باشد.- هر چیزی شخصی و خصوصی به نظر می رسد.  ولی واقعیت این است که این امر در مورد خود شما نمی باشد.

دان میگل ریز چهار نکته را یاد آوری می کند:

بقیه افراد این کار را به خاطر شما و با هدف اذیت کردن شما انجام نمی دهند، این کار آنها به دلیل خصوصیات شخصیتی آنها می باشد. همه افراد با رویاهای خودشان زندگی می کنند، با ذهن خود زندگی می کنند، آنها در یک دنیای کاملا جدا ، نسبت به دنیایی که ما در آن زندگی می کنیم، هستند.

وی ادامه می دهد:

این امر برای شما حس آزادی زیادی را می دهد هنگامی که حرف های آنها را به خود نگیرید.

تسلط بر اینکه یاد بگیرید حرف دیگران را بخود نگیرید به اندازه یک عمر زمان می برد اما ارزش آن را دارد. کار خود را با یاد آوری این نکته به خودتان شروع کنید که ، کاری که مردم در قبال شما انجام داده یا صحبتی که در مورد شما می کنند، حاصل و نتیجه شخصیت خودشان است، نه نتیجه اخلاق و شخصیت شما.

در تله احساس گناه نیفتید.

استفاده از احساس گناه، یکی از حالت های سوء استفاده عاطفی می باشد، که هدف آن کنترل افراد دیگر ، از طریق دخالت و سوء استفاده از احساسات آنها می باشد.

آنچه که اعضای مشکل زای خانواده بخوبی انجام می دهند اینست که در شما احساس گناه ایجاد کنند در مورد چیزی که انجام داده اید یا حتی نداده اید. این بدان مفهوم است که شما کاری که انها می خواهند انجام نمی دهید بنابراین فردی نیستید که آنها می خواهند، یا به خانواده اهمیت نمی دهید. دچار این مشکل نشوید. اگر احساس کنید که دارید در دام احساس گناه می افتید، به آرامی به آنها بگویید که شما از اینکه دیگران در احساسات شما دخالت کرده و سوء استفاده کنند، خوشحال نمی شوید و اینکار و این حالت را از طرف بقیه تحمل نخواهید کرد. کسانی که دخالت می کنند ، افرادی هستند که از حقه های کثیفی استفاده می کنند. بنابراین افرادی هستند که دفع  می شوند و باید از آنها فاصله بگیرید.

اگر آنها به ایجاد این احساس گناه ادامه می دهند، بار دیگر عصبانی شوید و به آنها بگوید که شما نمی توانید درخواست آنها را در این موقع انجام دهید، اینکه نیاز دارید که آنها به تصمیمات شما احترام بگذارند.

به دنبال نکات مثبت باشید

به دلایلی، ما توجه بیشتری بر رفتار اعضای خانواده که دارای مشکل هستند، در مقابل اشخاصی که دوست داریم و مدت زیادی با آنها هستیم داریم، و ما بخش زیادی از زمان خود را برای یادگیری دلایلی که مردم ما را دوست دارند، صرف می کنیم، در صورتی که پاسخی وجود داشته باشد که می تواند احتمالا قانع کننده باشد. به عبارت دیگر، ما از نکات مثبت چشم پوشی کرده، و فقط به موارد منفی می پردازیم.

واقعیت این است که ، حتی پر حادثه ترین دورهمی خانوادگی نمی تواند در حالت کلی بد باشد. همانند وسوسه و اغواء مربوط به قرار گرفتن در یک وضعیتی که به عنوان قربانی قرار بگیریم. به افراد دیگر اجازه ندهید که حالت و وضعیت شما را بدتر بکنند، و تجربیات مثبتی که شما با خانواده تان داشتید، را تحت تاثیر قرار داده و کم ارزش نشان دهد. همانطور که قانون جذب کردن بیان می دارد که ، ” شما زندگی خود را غرق و مشغول در مواردی می کنید که بر آن تمرکز دارید”. پس توجه خود را به طرف خورشید و افکار مثبت سوق دهید.

دارای ارتباط مستقیم، آرام و قاطعانه باشید

اگر تصمیم دارید که با فرد مشکل زای خانواده مقابله کنید، با خودتان صادق و شفاف باشید. در مورد حقایق شک کنید و بر عبارت “من” تمرکز کنید (برای مثال ،”حس می کنم حرف های من اصلا اهمیت ندارد وقتی مدام در کارهای من دخالت می کنی ” یا ” من از اینکه در مورد زندگی من تصمیم بگیرید ، خوشم نمی آید”).

به یاد بیاورید که : افراد دخالت کننده ، از روی تلقین آنها شناخته نمی شوند. آنها سعی می کنند تا شما را سردرگم و گیج کنند، حالت تهاجمی و اهانت آمیز به خود بگیرید، یا نقش قربانی را در نظر بگیرید –یک استتار و فریب دادن مشهور که به عنوان پوست دوم ( شخصیت پنهان) آن‌ها می باشد. آرام باشید، مودب باشید ولی حالت مثبت و قاطع داشته باشید. به آنها اجازه ندهید که با زور شما را وادار به تسلیم بکنند.  هدف شما این است که در مورد احساس خود صمیمی و صادقانه باشید،  و مشخص کنید که شما برخی رفتارهای خاص را تحمل نخواهید کرد.

 

 

نسرین بنی عباسی زاده:

نمایش نظرها (3)

  • سلام
    یکساله و نیمه که ازدواج کردم و ۶ماه عقد بودیم . سنتی ازدواج کردیم و خواهربزرگه شوهرم منو بهش معرفی کرد.
    مادرشوهرو پدرشوهرم هردو همسرانشون فوت کرده بودن که باهم ازدواج کردن و حاصلش همسر من و دوخواهرکوچکترش شد ، از ازدواجای قبلشون مادرشوهرم یه دختر داشت و پدرشوهرم 2پسر و 4دختر.
    من فقط یه برادر کوچکتردارم
    دختربزرگه مادرشوهرم با پسربزرگه پدرشوهرم ازدواج کرده، تمام مشکلات خانواده شون هم بابات همیناس.
    پدرشوهرو مادرشوهرم همه جوره هوای اینارو دارن و ازبقیه هم به این عنوان که خواهربرادرتونن (ناتنی) سواستفاده میکنن
    نزدیک 200میلیون پدرشوهرم زیرقرضای پسرشه و کشاورزی میکنه با این سنش. مادرشوهرمم هرچی داره خرج شون میکنن. پسرش الان که چهلو رد کرده هیچی تو زندگی اقتصادی نداره.
    خواهرشوهرم خودش رو بزرگ و دانای خانواده میدونه، روضه خون مجالس مذهبیه و بقول خودش مشاور.البته بدون مدرک دانشگاهی. ولی زندگی خودش پر از مشکلاته.
    از اول عقدمون هم چون خودش معرف بوده خودشو مسئول میدونه.
    سر عقدمون خواهرش به مامانم گفته آرایشش خوب نبوده و داداشم دلزده شده ! ولی به دخترت نگیا! مامانمم اینقد داغون شده که با من درد دل کرد و گفت.
    بعد خواهرش برای عروسی بردم گرونترین آرایشگاه شهر و خودشم همونجا بعنوان همراه آرایش کرد و 1میلیون هزینه رو دست شوهرم گذاشت. حتی یه مقدار پول که پدرشوهرم ریخته بود تو کارت برادرشوهرم برای خرج مراسم ما ، تو کارتشون مونده بود!
    از این سواستفاده های مالی زیاد کرده نه فقط ما بلکه از هرکی بتونه دور و برش.
    بعد جشن میگفت دیدین چقد خوشگل شد حالا!
    حالام میگه چقد همدیگرو دوست دارن یعنی بخاطر کارای منه . شوهرم میگفت من چیزی نگفتم که اون تصور کنه پشیمون شدم بعد ازعقد.
    اون اصلا نمیدونست روابط نزدیکه بعد عقدما چقدره ،چون نشون نمیدادیم یا مخفی میکردیم .
    زبونش به قربون صدقس ولی من بدبین شدم بهش.
    شوهرم ضامن یکی دیگه از وامهای برادرش شده بود و یکسال نمیداد و هی هرچند ماه حقوق شوهرم قطع میشد تا داداشش میرفت باز وام رو تمدید میکرد ، هردفعه شوهرم میرفت امضا میزد با اخلاق افتضاح برمیگشت ولی هیچی نمیگفت به خودشون. مادرشو خیلی دوست داره خواهرو بچه هاشم همینطور ، ولی نمیتونه بهشون نه بگه یا ابراز کنه ناراحته.
    خواهرش سرظهر شوهرم خسته از کار میومد زنگ میزد داداش میای بریم دنبال بچه ها از مدرسه بیاریمشون. شوهرمم میرفت .
    مدام بچه ها رو میذارن خونه پدرشوهرم و میرن اینور و اونور .سالی دوبار میره کربلا. دقیقا اولین سالگرد ازدواجمون زنگ زده بود به مادرش که بگو داداش پسرم(14سالشه) ببره خونشون تا تنها نباشه(دستای پسرش از چاقو خط خطیه!)، فردا باباش از مسافرت میاد ، خودشم میخواست بره مراسم سالگرد امام خمینی تهران، مادرشم به شوهرم گفت بدون اینکه نظر ما رو بخواد.
    شوهرم براشون خونه سازمانی اجاره کرده به ضمانت خودش و من همش تنم میلرزه که اگه اجارشونو ندن از حقوق شوهرم کسر کنن . اول میخواستن بیان خونه ما بمونن تا وقتی شوهرم مدتی ماموریته، ولی شوهرم یه جور رد کرد، به من گفت نظرت چیه ؟ گفتم خانواده ۵ نفره بیان تو خونه تازه عروس ؟ اصلا هم خانواده ای نیستن که مراقب وسایل یا خونه باشن. هرجا میرن نابود میکنن اون خونه رو.
    ما چند ماه بخاطر ماموریت شوهرم از شهرمون دور بودیم خداروشکر، ولی الان که میخوایم برگردیم توی استرسم که باز چه اتفاقای اعصاب خوردکنی در انتظارمه.
    حتی بفکر افتادم تو گوش شوهرم بخونم انتقالی بگیره بریم شهر غریب زندگی کنیم تا ازشون دور بشیم.

    لطفا کمکم کنید با این خواهرشوهر و خانواده شوهرم چیکار کنم ؟

    • نوع رفتار همسرتون عامل چنین اتفاقی هست ... وقتی مرز و حدود رفتارها مشخص نباشه چنین مواردی کاملا" عادیه
      و تا ازشون دور نباشید همین رفتارهای تکرار خواهد شد مگر اینکه شما واقعا" بپذیرید و چشمتون رو به روی این اتفاقات ببندید
      یکی از سخت ترین رابطه هایی که ما برقرار می کنیم، با خانواده شوهر است.
      وقتی ما ازدواج می کنیم، اکثر ما توجه نمی کنیم که با یک خانواده دیگر وصلت کرده ایم. ممکن است این خانواده رسم و رسوم، رفتارها، و عادتهایی برخلاف ما داشته باشند. زمانی که این اختلاف نظرها یا اختلاف در زمینه رسم و رسوم و غیره وارد خانواده شما شد، کشمکش و درگیری شروع می شود. بنابراین چقدر درگیری قابل تحمل و پذیرفتنی است؟ این موضوع بستگی به افرادی دارد که وارد بحث می شوند. بنابراین یک قاعده کلی درمورد خانواده شوهر این است که از احساساتتان به عنوان یک راهنما کمک بگیرید.
      بعضی از مسائل وجود دارد که نباید اقوام شوهر در آنها دخالت کنند.
      موضوع اول پول و یا نداشتن پول است.
      زمانی که خانواده همسر سعی می کنند زوج را از لحاظ مالی حمایت کنند یا اهداف مالی در سر دارند، عاقلانه آن است که موضوع را عوض کنیم. مطمئننا در بیشتر موارد خانواده همسر سعی می کنند که به فرزند و یا عروس و دامادشان کمک کنند اما اگر آنها این قصد را داشته باشند که روش زندگی خودشان را بر زندگی فرزندشان پیاده کنند، نشان می دهد که آنها قصد دخالت و فضولی در زندگی شما را دارند. دلیلی ندارد که خانواده ها از فرزندانشان به خاطر نحوه خرج کردن پولشان، یا پس انداز کردن آن یا حتی مقدار درآمد ماهیانه شان عیبجویی کنند. اگر نیاز مبرمی به پول پیدا کردید عاقلانه تر آن است که از افراد دیگری پول قرض بگیرید. بهترین راه این است که برخی مسائل زندگیتان را بین خودتان خصوصی و شخصی کنید و در خانواده های همسرتان نفوذ نکند.
      دومین و شاید سخت ترین مورد بین همسر و خانواده همسر بچه ها هستند. نگهداری فرزندتان توسط خانواده همسر یک اشتباه بزرگ است.
      حتی اگر آنها صلاحیت و توانایی این کار را داشته باشند اما نگهداری فرزندتان توسط آنها می تواند به یک موضوع ناراحت کننده بین شما تبدیل شود. خانواده همسر پدربزرگ و مادربزرگ هستند نه یک مراقب. اگر پدربزرگ و مادربزرگ ها در نقش یک مراقب باشند آنها می توانند تمام رفتارهای شخصی خودشان را وارد تربیت بچه شما بکنند. در این صورت بچه ها دو سری پدر و مادر خواهند داشت و خانواده همسر هم حق دخالت بیشتری در تربیت و شکل گیری شخصیت فرزند شما دارند.
      برای بیشتر افراد، ارتباط برقرار کردن با خواهرشوهر و مادرشوهر بسیار سخت است. حتی اگر مادرشوهرشان را به عنوان بهترین دوستشان بدانند. موارد بسیاری وجود دارد که زن ها توسط مادرشوهرانشان احساس تحقیر و سرزنش می کنند. تنها علت قابل قبول آن حس حسادتی است که در این رابطه وجود دارد.
      بسیاری از مادرشوهرها نگران نحوه رفتار کردن عروسشان با پسرشان هستند. حتی اگر رابطه عروس و مادرشوهری بسیار دوستانه باشد، مادرشوهر هر شب با عروس تماس می گیرد تا ببیند عروسش برای دردانه اش بعد از پشت سر گذاشتن یک روز سخت کاری چه غذایی درست کرده است. زیرا او نمی تواند تحمل کند که پسرش بعد از یک روز سخت کاری یک غذای آماده و سطحی بخورد. او همچنین به اتو کردن لباسهای پسر و نوه اش اصرار می کند. با این کار او می خواهد این حقیقت را روشن کند که من لباسهای پسرش را اتو نمی کنم.
      درچنین مواردی بهترین طرز برخورد با مادرشوهر، تشکر کردن از اوست. اجازه دهید هرآنچه که می خواهد انجام دهد، و به یاد داشته باشید که این شما هستید که هر شب همسرتان را در خانه می بینید. اگر او فکر می کند شما تنبلید پس چه کسی کارهای خانه پسرش را انجام می دهد؟ او همسر و فرزند شما را دوست دارد و می خواهد بهترین کارها را برای آنها انجام دهد.
      قانون بعدی با فامیل شوهر این است که آنها هرگز نباید از رفتارهای همسرمان که برای ما ناخوشایند است آگاه شوند. هرگز.
      پدر و مادرها عیوب فرزندانشان را خوب می دانند، و نیازی به یادآوری آنها نیست. انجام دادن این کار مشکلات عدیده ای را سبب می شود. اگر همسرتان مشکلاتی دارد با دوستانتان در میان بگذارید نه با مادرشوهرتان. زیرا زمانی که مشکلتان با شوهرتان حل شد، هرآنچه که شما درمورد همسرتان با مادرشوهرتان مطرح کردید به خاطرش می ماند. بهترین راه این است که مشکلات زناشویی تان را با دوستانتان و یا غریبه ها مطرح کنید یا در دفتر خاطراتتان یادداشت کنید.
      درمورد رابطه من و مادرشوهر هم باید بگوییم که ابتدا ممکن است ارتباط برقرار کردن با او کمی سخت باشد اما با مشخص کردن حد و حدودی بین شما و او مشکل حل می شود. هرگز نباید مسائل مالی تان را با خانواده همسر در میان بگذارید، یا مراقبت از بچه هایتان را به خانواده همسرتان بسپارید و یا بدگویی همسرتان را نزد خانواده اش بکنید. پس نتیجه می گیریم که خانواده شوهر هنوز هم ما را به چشم فرزندانشان می بینند. و این نشان دهنده عشق و دوست داشتن بین ماست.
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      021-22354282

  • با سلام و تشکر

    البته همه مواردی که من نوشتم در مورد وام و نگهداری بچه ها در مورد خواهرشوهرم بود نه خودم.

    پاسخ راهنما با نوشته هام همخوانی نداشت.
    امکانش هست کمکم کنید؟