2
ناتوانی در دفاع ازخودم
سلام.من یک خانم۲۱ساله متاهل هستم.وقتی بحثی میشه من درحالیکه کلی حرف تو ذهنم دارم که به طرف مقابلم بزنم ولی نمیتونم و اصولا سکوت میکنم،خسته شدم .درحال حاضر۷ماهه باردار هستم و خیلی حساس تر ازقبل شدم..من اصلا نمیتونم توجمع و جلوی کسی در زمان بحث و جدل ها گریه کنم و وقتی ک تنها میشم گریه میکنم،کمکم کنید، راهنماییم کنید ک چجوری حرفهامو ب زبون بیارم،خسته شدم حس میکنم دارم افسرده میشم..با اینکه حامله ام اما همسرم زیاد درک نمیکنه و بعضی اوقات از نظر روحی خیلی بهم فشار میاره..کمکم کنید😞
با سلام خدمت شما دوست عزیز
احساس ناراحتی و عدم رضایت شما از عملکرد خودتان کاملا قابل درک است.
اگر کمی بیشتر دریاره خودتان توضیح می دادید و اطلاعات بیشتری را در اختیار ما قرار می دادید مانند این که چند سال از ازدواج شما می گذرد و کیفیت رابطه خودتان را چگونه ارزیابی می کنید و این که چند مثال درباره این مشکل خودتان مطرح می کردید و همچنین اشاره ای می کردید که خودتان تا کنون چه اقداماتی برای حل این مسئله خودتان انجام داده اید و آیا موثر بوده است یا خیر، بهتر می توانستید راهمایی دریافت کنید.
اساسا هر کسی دارای نیازهای اساسی و خواسته هایی است که خودش مسئول برآورده کردن آن ها است و باید مسئولانه و متعهدانه برای تحقق آن ها تلاش کند.
خیلی وقت ها ما در تحقق خواسته هایمان ناکام می مانیم چون آن خواسته اساسا غیر واقع بینانه و دست نیافتنی بوده است، مانند خواسته و انتظار این که دیگران مطابق میل و خواسته ما رفتار کنند و یا بر طبق خواسته ما خودشان را تغییر دهند یا در هر حوزهی که قدرت تغییر نداریم بخواهیم اعمال نفوذ کنیم که د تمام این موارد چاره ای جز احساس شکست و ناکامی نداریم چرا که از ابتدا هیچ کنترلی بر این موارد نداشته ایم.
در مواقع دیگر ممکن است خواسته ما واقع بینانه و دست یافتنی باشد اما مسیر درست و یا رفتار موثر برای رسیدن به آن خواسته را ندانیم و یا مهارت های لازم برای پیگیری آن ها را نداشته باشیم.
به عنوان مثال با توجه به این که شما به حوزه روابط بین فردی اشاره کردید، این حوزه به دلیل تفاوت های فردی عمده بین افرادی که با یکدیگر تعامل دارند و در ارتباط هستند، همواره پیچیدگی های خودش را داشته و دارد و همواره عده ای از افراد که هر کدام خواسته ها و افکار خودشان را دارند با یکدیگر در ارتباط هستند که در این مسیر حتما گاهی خواسته هایشان با یکدیگر در تناقض و تعارض قرار می گیرد و از همین روی بحث اختلاف بین فردی در ارتباطات موضوعی کاملا طبیعی و اجتناب ناپذیر است.
مهارت داشتن و حفظ رابطه ها و پیش برد آن ها درمسیر درست آن و حفظ کیفیت آن و تلاش برای حل یا مدیریت اختلافات و در واقع مقابله موثر و روبرو شدن به شکل مناسب و موثر با اختلافات بین فردی هم از جمله مهارت های بسیار مهم و تعیین کننده ای است که برای این منظور لازم و ضروری به نظر می رسد.
به عنوان مثال این که بتوانید از مواضع و حریم و خط قرمزهای خودتان دفاع کنید و آن را به شیوه درست و موثری به دیگران اعلام کنید و خودتان را به شیوه درستی ابراز کنید و خواسته هایتان را از مسیر درست پیگیری کنید که مجبور به سکوت کردن و یا از سوی دیگر روی آوردن به پرخاشگری نباشید، لازم است مهارت ابراز جراتمندانه خودتان را به دست آورید و جراتمندی را در خودتان تقویت کنید.
همچنین هر کسی اصول و قواعدی در زندگی برای خودش دارد که به زندگی اش معنا می بخشد و بهتر است در مواقع خاصی که نمی دانیم انتخاب درست چیست طبق اصول کلی خودمان رفتار کنیم و دانستن این موارد هم خودش می تواند تا حدود زیادی کمک کننده باشد.
بنابراین با توجه به این موارد و همچنین با در نظر داشتن این که شما هم شرایط خاصی دارید و با اضافه شدن یک نقش جدید با مسائل و مشکلات و چالش هایی روبرو خواهید بود که این مشکلات شما را پیچیده تر خواهد کرد، به شما توصیه می شود حتما در اسرع وقت برای دریافت کمک حرفه ای به یم روانشناس و یا مشاور مراجعه کنید و در این راستا کمک حرفه ای دریافت کنید.
دریافت جلسات مشاوره می تواند به صورت حضوری و یا غیر حضوری باشد اما برای شما ضروری است چرا که باید بررسی ها و ارزیابی های لازم با توجه به اطلاعات تکمیلی صورت گیرد تا در مسیر تحقق خواسته ها و نیازهایتان رفتارهای موثرتر را بیاموزید و توانمندی ها و مهارت هایتان را تقویت کنید و حتی در مواردی مهارت های لازم را با تشخیص و نظارت یک فرد متخصص به دست آورید تا با داشتن احساس کفایت و کنترل بیشتر بر رفتارها و زندگی تان بتوانید اقدامات موثر تری در این مسیر انجام دهید و حس بهتر و رضایتمندی را از خودتان و روابطتتان بیشتر تجربه کنید و خودتان را در این راستا در برابر افزایش کیفیت زندگی خودتان مسئول بدانید و متعهدانه جلسات مشاوره را پیگیری کنید و دوباره تاکیر می شود هر چه سریع تر اقدام کنید تا بیش از این در معرض آسیب قرار نداشته باشید و سلامت روان شما بیش از این به خطر نیفتد و قبل از این که کارکردهای شما در زمینه های مختلف افت کند.
۴سال از ازدواج من وهمسرم میگذره،ایشون یه موضوع کوچیک رو بزرگ میکنه و بابت همین من خیلی اذیت میشم،بابت هرچیزی ب من گیرمیده البته نه همیشه،ولی همین گاه و بیگاه ها هم حس میکنم اعتماد ب نفس منو کم کرده،وقتی بحثی میشه جوری بحث رو تعبیر میکنه ک تمام و کمال ب نفع خودش میشه و من واقعا خسته شدم،خودم خیلی دوست دارم یکاری برای خودم بکنم و خودم وازاین شرایط نجات بدم ولی نمیدونم باید چیکار کنم درضمن همسرمم خیلی دوست دارم