با سلام .
میدونم موضوعی که میخوام مطرح کنم کمی مسخره است چون داریم در مورد آدم بالغ ها حرف میزنیم .
تو خانواده ما بحث و دعوا سر اینکه به خاطر کرونا از خانه بیرون نرویم اینقدر زیاد است که تمام تمرکز و توجه روزانه آدم را به خود جلب می کند و دیگر توجهی به سایر کارها و امور روزمره نمیشه کرد . میدونم باید در خانه سعی کرد که ماند اما پدر من شغل اداری دارد و باید بره . از طرفی از اداره اش پرسیدیم که می تواند از مرخصی هایش استفاده کند . اما نمی کند . حالا از اول صبح که ما بیدار میشیم ، تا آخر شب جدای از اینکه بلند بلند اعضای خانواده پیام های ناگوار را برای هم به این بهانه که هشداری باشه برای همه بازگو می کنند ، بحث و دعوا تا حدودی زیاد است سر اینکه چرا پدرم مرخصی نمی گیرد .
برادر بزرگترم این وسط نقش دلسوزان را ایفا می کند !! و از همان صبح شروع میکنه برای پدرم از تعداد کشته شدگان ، وضعیت وخیم ایران و جهان ، بدبختی هایی کرونا حاصل می شود ، عوارضی که تا آخر عمر کرونا بر انسان می گذارد (البته نمی دانم منبع اخبارش دقیقا کجاست ) و هزاران نکات منفی دیگر می پردازد و ما همگی به این بحث مسخره اول صبح دامن می زنیم . البته من اصلا تو بحث شرکت نمی کنم چون بحث خودش کار اشتباهی است و انسان را به حاشیه می کشاند .
من پیش خودم میگم اینا دو تا آدم عاقل و بالغ که قدرت فکر و تصمیم گیری دارند ، هستند . وقتی بهشان یکبار یک مطلب با روی خوش گفته می شود ، دیگر نیازی به اصرار بیشتر و بیهوده نیست . البته من قبلا پیش یک مشاور 3 جلسه حضوری در رابطه با خانواده ام وقت مشاوره گرفته بودم و مشاور در همان جلسه اول پی بیمار بودن این خانواده با توصیفات من برد و از من خواست که فقط به فکر مستقل شدن و راه اندازی زندگی خودم باشم . یعنی من میدانم که خانواده ام مریض روحی-روانی هستند و حتی ذره ای شک در این رابطه ندارم .
تنها چیزی که به عنوان مشاوره از شما میخوام این است که راهکاری کارآمد ارائه دهید در این راستا که من چگونه در این خانواده بیمار به زندگی عادی خودم ، با حفظ نکات بهداشتی ادامه دهم و راهکاری به بنده بگید تا خودم را از حرکات به شدت بیمارگونه اطرافیانم مصون نگه دارم .
علت اینکه پیش مشاور رفتم و به نتیجه هم رسیدم و دوباره رو به یک مشاور انداخته ام ، شدت و وخامت حالات و رفتارهای اعضای خانواده است .
علت این است که اعضای خانواده من ، از پدر و مادر خانواده تا کوچکترین عضو که 12 سالش باشد ، اصلا اعتقادی به مشاور و مشاوره ندارند و این کار را دو چندان برای من سخت میکنه . چون اگر شما راهکاری هم دهید در این راستا که من بخوام با گوشزد کردن آن به خانواده ام ، به بهبود شرایط بپردازم ، اونا بدتر لج می کنند و باور کنید من که زورم بهشان نمی رسد و بارها باهاشون رو در رو شدم که مثل آدم رفتار کنید ولی باز من آخر سر بده شدم . در این راستا مشاورم بهم کتاب وابستگی متقابل از ملودی بیتی را پیشنهاد داد تا بخوانم و خواندم ولی کار دیگه خیلی بیخ دارتر از وابستگی متقابل است چون دارند با حرفا و کارهاشون باز هم زمینه آزار مرا در این ایام تعطیل فراهم می کنند . حرفا و اخبار منفی را تمامی روانشناسان مشهور در جهان چه ایرانی و چه خارجی دارن میگن که تکرار نکنید و راهکار دارن میدن و اصلا این راهکارها در خانواده ما ذره ای بهش توجه نمیشه و فقط در حد همان ارسال کردن به همدیگر در شبکه های اجتماعی و پیام رسان هاست !
لطفا یک مشاوره خوب در این زمینه به من دهید . اگر سنم برایتان مهم است ، من 20 سال دارم .