سوالتو بپرس
X

گریه کردن هنگام دفاع از خودم

من دختری 26 ساله هستم که در یک شرکت معتبر به عنوان جانشین مدیرعامل مشغول به کار هستم و چون دانشجوی مدیر عاملم بودم روی من شناخت داشتند و از همان ابتدا من را برای این سمت استخدام کردند. سایر پرسنل از نظر سنی از من بزرگتر هستند. من از نظر کاری بسیار منضبط و سخت گیر هستم که باعث شده با 2 نفر (آقا) که پرسنل بی مسئولیتی هستند و حتی خود مدیرم هم با اونها دچار مشکل شده با هم وارد بحث و مجادله بشیم. مشکل من اینجاست که هنگام منتقل کردن این موضوع و موضوعات مشابه به مدیرم و دفاع از خودم هنگامی که اونها سعی دارن موضوع رو به نفع خودشون تغییر بدن من بغض میکنم و گریم میگیره و اصلا نمیتونم خودمو کنترل کنم و درست موضوع رو شرح بدم تا ثابت کنم حق با منه. و واقعا از خودم به خاطر این موضوع ناراحتم و میترسم که کم کم باعث بشه مدیرم به خاطر روحیه ی حساسم این سمت مهم رو از من بگیره هرچند از نظر کاری و مسئولیت پذیری کاملا از من راضی هستن. ممنون از راهنماییتون

sara70:

نمایش نظرها (6)

  • دوست عزیز موضوعی که بیان کرده اید مربوط می شود به ناتوانی شما در دفاع از خودتان و نه گفتن. بغض و گریه نیز مکانیسم دفاعی است که شما در برابر انتقاد و برخورد دیگران اتخاذ می کنید.مطمئنا یادگیری مهارت جرا مندی و مهارت نه گفتن همراه با افزایش اعتماد به نفس می تواند کمک زیادی به شما نماید.اگر بتوانید در کمال احترام ، خیلی جرا مندانه با طرف مقابل برخورد نمایید و راحت نه بگویید و از حقوق خود دفاع کنید دیگر کمتر دچار گریه و بغض می شوید. اینکار نیازمند زمان و تمرین بسیار است.جرأت ورزی یکی از مهم ترین مهارت های زندگی است که به افزایش اعتماد به نفس خودمان و جلب احترام دیگران منجر می شود. خیلی از آدم ها در رویارویی با مشکلات زندگی ناتوان اند و در مقابل، عده دیگری می توانند از این مشکلات به آسانی عبور کنند و به کسانی تبدیل شوند که ما به آنها می گویند آدم های موفق. جرأت ورزی توانایی ابراز خود و احقاق حقوق خود بدون تجاوز به حقوق دیگران است. عمل به شیوه جرأت ورزی به شما اجازه می دهد تا اعتماد به نفس را در خود حس کنید و موجب برانگیختن حس احترام دوستان و آشنایان شوید.جرأت مندی امکان دستیابی به روابط صادقانه را افزایش می دهد و به شما کمک می کند تا در باره خودتان احساس بهتری داشته باشید و بر موقعیت های روزمره، تسلط بیشتری پیدا کنید. جرأت ورزی رابطه تنگاتنگی دارد با حقوقی که ما به عنوان یک فرد برای خودمان در نظر می گیریم.من حق دارم به دیگران بگویم دوست دارم با من چگونه رفتار شود.افکارم را تغییر دهم، اشتباه کنم و گاه غیر منطقی عمل کنم و البته پیامدهای آن عمل را کاملاً می پذیرم.زمانی که نمی توانید نه بگویید اول: مطمئن شوید که چه می خواهید، آیا می خواهید بگویید «بله» یا «نه». اگر مطمئن نیستید بگویید که باید درموردش فکر کنید و زمانی را برای دادن پاسخ خود مشخص کنید.اگر مطمئن نیستید که چه چیزی از شما خواسته شده، توضیح بیشتری بخواهید.تا جایی که می توانید پاسخ کوتاهی داده و از دادن توضیحات طولانی و آوردن دلایل زیاد خودداری کنید.از عباراتی با ضمیر «من» استفاده کنید و به جای سرزنش یا محکوم کردن دیگری به مطرح کردن موضوع بپردازید.به جای عباراتی مانند «فکر نمی کنم بتوانم ....» از کلمه «نه» استفاده کنید.به جای قضاوت کردن، مواردی را که وجود دارد مطرح کنید.درخواست خود را به صورت واضح و مستقیم بیان کنید.سعی کنید حرکات غیر کلامی تان با پیامی که می دهید همخوانی داشته باشد.به جای گفتن «نمی توانم»، بگویید «این کار را نخواهم کرد».گاه مجبورید امتناع خود از انجام آن کار را چند بار تکرار کنید. در این صورت به جای اینکه هر بار دلیل جدیدی بیاورید، «نه» گفته و همان دلیل قبلی را تکرار کنید.اگر علیرغم اینکه چند بار نه گفتید، فرد مقابل به اصرار خود ادامه داد، سکوت کرده یا موضوع صحبت را تغییر دهید.
    در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
    021-22354282

  • سلام من یه دانش آموز کنکوری هستم. من یه دوستی دارم که احساس میکنم خیلی بهش وابسته شدم دوست دارم هی بهش زنگ بزنم مثلا امروز 5 بار بهش زنگ زدم. خیلی دوسش دارم همش به اون فکر میکنم و اونم اذیت میشه از تلفن کردنای زیاد من و چون هر دومونم کنکوری هستیم باعث عقب موندنمون از درسا میشه. خودمم از اینکه انقد بهش وایسته شدم ناراحتم. بعضی وقتا هم فک میکنم شاید به خاطر استرس کنکوره که هی میخوام باهاش حرف بزنم. چیکار کنم لطفا راهنماییم کنین

    • حقیقت این است که تا انسان خودش از خطرات یک کار افراطی آگاه نباشد و آن کار را به صلاح خود بداند نمی توان او را از آن کار منصرف نمود. پس ابتدا لازم است شما مطالبی را که ارائه می شود در اختیار فرد مذکور بگذارید تا به یکسری واقعیات پی ببرد و بعد در قدم بعدی خود تصمیم بر ترک اینگونه روابط افراطی بگیرد.
      قبل از ارائه راهکارها باید اصل مسأله را ریشه یابی کنیم و علل اینگونه رفتارها را کشف کنیم و سپس حد و حدود آن را با توجه به مسائل شرعی و یافته های روان شناختی مشخص کنیم. بدون تردید انسان دارای یک سلسله نیازهای مادی و غیرمادی است و رشد و کمال او نیز در گرو ارضای صحیح و به موقع این نیازهاست.
      یکی از مهمترین نیازهای انسان، نیازهای عاطفی است. انسان از بدو تولد تا پایان عمر باید عواطفش ارضا شود و الا دچار مشکل می شود. نیاز به محبت ورزیدن به دیگران و مورد محبت دیگران واقع شدن دقیقا یک نیاز عاطفی است. این نیاز در طی مراحل مختلف رشد و در مراحل گوناگون زندگی شکل های مختلفی پیدا می کند و در هر دوره ای به گونه ای متناسب با آن زمان باید ارضا شود. در دوره نوزادی از طریق والدین به خصوص مادر با بوسیدن نوزاد، در آغوش گرفتن او و نگاه های محبت آمیز مادر به او و با چسباندن او به خود نیاز کودک ارضا می شود. در این دوره تأمین نیازهای عاطفی کودک به اندازه نیازهای فیزیولوژیکی مانند آب و غذا و پوشاک برای رشد نوزاد ضرورت دارد. در دوره کودکی تأمین این نیاز توسط اعضای خانواده و همه کسانی که به نحوی با کودک ارتباط دارند تأمین می شود. در دوره نوجوانی از طریق دوستان و گروه همسالان و در دوره جوانی از طریق دوستان، خویشاوندان و همسر به این نیاز پاسخ داده می شود. روان شناسان علت وابستگی انسانها را به یکدیگر همین نیازهای عاطفی می دانند. اگر این نیازها از همان اول به طور صحیح و به موقع تأمین شود نوزاد، کودک و نوجوان وابستگی ایمن پیدا می کند و الا وابستگی ناایمن و مرضی در او شکل می گیرد یعنی در عین حال که به دیگران وابسته است ولی احساس امنیت کافی نیز نمی کند و مستعد انواع اختلالات روانی مانند بیماری های اضطرابی، افسردگی و... می شود و دیر یا زود به دامن یکی از این بیماری های روانی فرو می غلتند.

      گفتنی است اساس و پایه دوستی ها در سن نوجوانی و جوانی که با جذبه و شور زیادی همراه است، غالبا بر مبنای عواطف و احساسات شکل می گیرد و نه بر اساس منطق و عقل. مقدمه این دوستی ممکن است جاذبیت یک فرد از نظر ظاهری یا شخصیتی یا پاره ای از صفات اخلاقی باشد که او را برای فرد دیگر دوستداشتنی می سازد که توانسته در روح و روان او تأثیر عمیقی بگذارد و خلأ عاطفی اش را به وسیله آن پر کند. ماهیت این دوستی گرچه در ابتدا دوستانه، پاک و بی شائبه است، ولی امکان آلوده شدن آن به مسایل دیگر وجود دارد. زمانی که این علاقه به اوج خود می رسد، آنها را دچار سرگردانی می کند که اکنون چه باید بکنند. این سرگردانی ممکن است با بعضی آثار مخرب دیگری همراه شود.

      روانشناسان معتقدند احساس تعلق و وابستگی به دیگران از اساسی ترین نیازهای فردی است و بر رشد روانی جسمی و اجتماعی فرد تأثیر می گذارد. در واقع دوستان برای فرد تكیه گاهی هستند كه به او احساس امنیت می دهند. همسالان حكم درمانگران قابل اعتماد و سرمشقهای رفتاری را برای یكدیگر دارند. این كنشهای متقابل با دوستان باعث می شود كه آنها احساسات و عقاید یكدیگر را هر چه بیشتر درك كنند و در برابر آن حساس باشند.[۱]
      مرحله اجرائی، مرحله ای است كه جوان می خواهد بهترین و ارزشمند ترین چیزی كه دارد به دوست صمیمی خود هدیه كند و این یكی از ویژگی های مهم این مرحله است كه اریكسون یكی از روانشناسان غرب، آن را مرحله صمیمت نام گذاری كرده است. جوان تمام هم و غم اش و فكر و اندیشه اش ، دوستی است كه برای او ارزش و اهمیت قائل است به همین جهت است كه روابط دوستانه اش بسیار زیاد است. بنابراین چنین حالتی در این دوران چندان غیرطبیعی نیست.
      لازم به ذکر است جوانانی که از روحیه عاطفی بیشتری برخوردارند و اجتماعی تر و خونگرم هستند تحت تأثیر احساسات و عواطف دیگران بیشتر واقع می شوند.

      علاقه و وابستگى به دوستان تا وقتى كه موجب اخلال در برنامه زندگى و كارى انسان، مزاحمت با حقوق والدین، مشغولیت ذهن و ضعف اراده و عدم اعتماد به نفس و ضعف ایمان نگردد اشكالى ندارد، بلكه اگر در راستاى اصلاح و قوّت بخشیدن به این امور باشد بسیار خوب و مفید خواهد بود، البته بهترین سیاست در این مسائل، میانه‏‌روى است و زیاده‌‏روى و افراط در آن موجب به وجود آمدن مشكلات ذكر شده خواهد گشت، در نتیجه اگر بخواهید در این مسأله در حد اعتدال رفتار نمایید درباره مشكلات آن فكر كنید و سعى كنید خود را قانع كنید كه افراط در این زمینه به ضرر روح و سلامت روان شما است. علاوه بر این كه افراط در این گونه دوستى‌‏ها گاهى اثر عكس مى‌‏گذارد و روابط دوست با انسان به جاى گرمى به سردى مى‏‌گراید. زیرا افراط شما موجب به وجود آمدن توقع زیادتان مى‌‏گردد و ممكن است او نتواند در حدّ توقّعتان شما را راضى نماید.

      علت دیگر دوستی های افراطی نیاز جنسی است که هم پایه های زیستی دارد و هم جنبه روانی، لذا میل به جنس مخالف شدت پیدا می کند و گاهی اوقات نیز به دلایل گوناگونی ممکن است در قالب همجنس خواهی ظاهر شود. بنابراین علت این وابستگی ها در واقع نیازهایی است که انسان دارد اما سؤال اینجاست که اگر علت آنها نیازهای واقعی زیستی و روان شناختی است چرا تبدیل به اختلال رفتاری و انحراف می شود؟ علل این انحرافات رفتاری بسیار زیاد است و هر فردی ممکن است به دلایل خاصی دچار این انحرافات شود.

      گاهی خانواده ها وظیفه خود را به دلیل عدم آگاهی یا اهمال کاری درست انجام نداده اند، گاهی اوقات دوستان ناباب، گاهی رسانه های جمعی و تبلیغات فرهنگی و الگوسازی های غلط، تقلیدهای کورکورانه، بالا رفتن سن ازدواج، اختلاط دختر و پسر در دانشگاه ها، نداشتن الگوهای مطلوب، جهل و ناآگاهی از پیامد انحرافات رفتاری، افراط و تفریط ها، ضعف ایمان و بی توجهی به آموزه های دینی، کم رنگ شدن ارزش های اخلاقی و معنوی و ده ها عامل دیگر می توان برشمرد که می توانند علل این مشکلات رفتاری بین نوجوانان و جوانان باشند. اما از نظر شرعی حکم این وابستگی ها چیست و حد و حدود آن چه مقدار است؟

      از نظر شرعی دوستی با جنس موافق و محبت ورزیدن به یکدیگر اشکالی ندارد اما اگر تبدیل به لذات شهوی و جنسی شود در هر مرتبه ای که باشد اعم از نگاه کردن، بوسیدن و تماس بدنی، همه حرام است و باید به جوانان تذکر داده شود تا حدود شرعی را در اینگونه ارتباطات دوستانه مراعات کنند و برای پیشگیری باید قبل از این که اینگونه وابستگی ها به انحراف جنسی و رفتاری تبدیل شود از شدت گرفتن آن جلوگیری کرد.
      همچنین تذکر این نکته ضروری است که افراط در اینگونه وابستگی ها به زندگی آینده آنها به صورت جدی آسیب می رساند زیرا با هزینه کردن عواطف بیش از حد معمول با دوستان، باعث می شود در آینده نتوانند روابط عاطفی وجنسی مطلوبی با همسر خود داشته باشند زیرا هر انسانی دارای یک منبع محدودی از انرژی روانی است و همین طور که توانایی جسمانی او محدود است انرژی های روانی او نیز محدود است بنابراین باید این انرژی ها را به موقع، به تدریج و با احتیاط هزینه کرد.
      یکی دیگر از آسیب های خطرناک وابستگی های افراطی، ضعیف شدن اراده و محدود شدن قدرت انتخاب است زیرا افراد وابسته در تصمیم گیری های خود نیز به دیگران وابسته می شوند و نمی توانند به موقع و به نحو صحیح تصمیم بگیرند.همیشه موفق باشید!

  • سلام من حدودا یسالو خورده ای میشه وقتی جروبحث میکنم با آدمای نزدیکم و خیلی ناراحت میشمو عصبی دسته خودم نیس وقتی می‌خوام از خودم دفاع کنم حرفمو بزنم گریه به بدترین شکل ممکن در میاد باید چیکار کنم قبلا اینجوری نبودم

    • بهترین راه برای اینکه در همون لحظه احساستونو مدیریت کنین فکر میکنم ترک کردن اون فضا باشه و ازادامه دادن جر و بحث اجتناب کنین چون هیچوقت آدمای اطرافمون به صورت تمام کارایی رو انجام نمیدن که ما دوست داریم همینطور خود ما . بیشتر وقت ها جر و بحث ها لحظه ای هستن و بعد گذشت چند روز شاید به این نکته پی ببرین که همه خطا دارن منم دارم همه حق دارن از منطق و دلیلشو بگن عینا همین حق رو شما اما گاهی وقت ها میشه با سکوت کردن و گذشت و رد شدن هم آرامش رو بخودمون هدیه میدیم هم به زندگیمون چون تهش می‌رسیم به اینکه همیشه با ما جوری رفتار نمیشه ک میخوایم و توی بحث شاید ما هم مقصریم اینجوری گریه هم نمیکنی چون احتمال داره توام خطا کنی فقط میتونیم حرف هامونو قاطعانه بزنیم .

  • اینکه گریه ت میگیره ربطی به دفاع از خود نداره...بلکه ریشه در کودکی و ناخوداگاه هست...من خودم یه موقع خیلی شجاع میشم یه موقعهایی هم گریه م میگیره...پس جراتمند ی و اینا همه چرته...تو بچگی یه اتفاقی برات افتاده که اینجوری شدی...باید روانکاوی بشی و حل بشه برا همیشه...