سلام. من زمان دانشجویی ازدواج کردم تا الان حدود 2.5 سال هست که نامزدیم علت طولانی شدنش هم اینه که چند بار به خانمم گفتم عروسی کنیم بریم خونه خودمون هربار با یه بهانه روبرو شدم مثل فعلا جهیز کامل نیست، برا ارشد میخونم، کنکور پزشکی میخونم و خواهرم کنکور داره و … موقع خواستگاری هم شرایطمو کامل توضبح دادم که سربازی نرفتم هنوز و کار و شرایط من کجا بهتز باشه زندگی اونجا که اونموقع با خانواده ساکن تبریز بودیم البته من ارومیه ای هستم و پدرم ارومیه هم خونه داره که خالیه. حالا بخاطر خدمت و کار پاره وقت شرایطم تو ارومیه مهیا بود اومدم اینجا ولی حرف خانمم این بود که یا ارومیه یا من. درحالیکه من بخاطر عشق و ارزشی که بهش قائل بودم تا الان تبریز رو انتخاب کردم ولی رفتار متقابل رو از خانمم ندیدم و هدفش اینه من رو غلام حلقه به گوش خودش کنه مثل شرایط حاکم بر خونه پدریش. البته ایشون تو تبریز کار میکرد که البته حقوق درست حسابی هم نداشت ولی همون رو به من ترجیح داد و ارومیه نیومد. مگرغیر اینه که کار شوهر اولویت اوله بعد کار خانم؟ سر همین و یکم مشکلات حاشیه ای الان 6 ماهه قهریم و اون تبریز و من ارومیه زندگی میکنم. خانمم هم بعد 6 ماه برگشته میگه من خوبم و خوشحالم. اما من گاهی وقتا خیلی دلم براش تنگ میشه به نظر شما ادامه زندگی درسته یا غلط؟