سلام. دختری 22 ساله هستم. به دلایل خانوادگی هیچ وقت دوستی همسن خودم حتی توی مدرسه نداشتم و اداب اجتماعی را هم اونقدر قوی یاد نگرفتم. با اینکه همیشه سعی میکنم محترمانه و بدون جلب توجه برخورد کنم اما همیشه جلب توجه میکنم و شاید هم اضطراب اجتماعی داشته باشم. از اشناشدن با فرد جدید به شدت میترسم. رفتارهای مردم حتی خانواده م را اغلب باید تحمل کنم. این باعث میشه بد خلق و زودرنج باشم. بهم میگن اخلاق نداری و غر میزنی. مشاورم گفت وسواس و کمالزدگی دارم. ولی دیگه نرفتم چون حتی کوچکترین احساس شناخته شدن یاصمیمیت با کسی به شدت عذابم میده و یک صحبت کوتاه میتونه روزها ذهنم را درگیر کنه.و همیشه حس گناهکار بودن میکنم. و گاهی اوقات یک تنفر عمیق نسبت به هر کسی که باهاش حرف میزنم پیدا میکنم. همه ی روابطم پر از سوتفاهم و سو برداشته. فقط میخوام از خونه برم و مستقل بشم و فانتزیم اینه جایی زندگی کنم که لازم نباشه با بنی بشری حرف بزنم ولی گاهی از شدت ناراحتی های بی علت حتی نمیتونم به کارهای روزمره م برسم. البته گاهی هم خیلی شوخ میشم و این حسم کاملا از بین میره و خیلی فعال و خوشبین میشم. ولی اغلب اوقات ناراحتم و هر لحظه برام سنگین میگذره. خودشناسی را هم شروع کردم ولی انگار من تحت تاثیر یک سری فکرم که از ناکجا اباد میان و منو فلج میکنن.نه اینکه من روی اونها تسلط داشته باشم. ایا افسرده ام