سلام
من از کودکی احساس طرد و نقص داشتم و با بالا رفتن سنم به تجربیات تلخم اضافه شد و این احساس بیشتر و بیشتر شد. افراد در اوایل به سمتم میان و دست دوستی دراز میکنن ولی من همیشه بعد از مدتی کوتاه از من دوری میکنن کتاب دکتر یانک.. زندگی خود را دوباره بیافرینید خوانده ام و پیشرفت زیادی در روابط در ترم سوم دانشگاه نثبت به ترم دوم که به خاطر تجربیات تلخ ترم اول از رفتن به دانشگاه فرار می کردم داشته ام طوری که یکی از افراد به من میگه “خیلی بهتر شدی قبلنا اصلا کنارت می ایستادیم حال نمی کردیم و معذب بودیم” در کل من هنوز احساس می کنم افراد از من بدشون میاد بعد از آشنایی. و افسرده و کم انرژی هستم و نمی توانم به درسام برسم چون تمرکزم روی درمانمه ولی نتونستم هنوز درمان بشم واقعا سردرگمم. ودر مقابل افراد احساس شرم و نقص و طرد شدگی می کنم و میترسم اگه بهشون پیشنهاد باهم رفتن رو بدم دست رد به سینم بزنن. یکبار هم مشاور دانشگاه رفتم و منو پیش روانپزشک فرستاد و ایشون به من روزی 40 میلی گرم فلوکستین و 5 میلیگرم لیبریوم تجویز کرد ولی بعد از پنج روز از خوردن دارو امتناع کردم چون متنفر بودم که دارو بخورم و روانشناس دانشگاه هم هیچوقت حرف درست حسابی بهم نزد.