من ۲۹ سالمه و همسرم ۳۷سالشه
همسرمن از لحاظ اخلاقی خوبه فقط مشکلش از لحاظ مالی هستش ایشون نظامی هستن بنده هم معلم هستم مشکلات اصلی ما از زمانی شروع شد که من شاغل شدم .ایشون دیگه هیچ هزینه ای برای من نمیکنه هیچی تا میگم فلان چیزو می خوام میگه پول داری بخر خودت.مدام میگه باید تو مخارج خونه کمک کنی باید ماهیانه کمی از خرج خونه رو بدی … تا بگم نمی خوام میگه نمی خواد بری سرکار
من آدم قانعی بودم از اول زندگی و بیشتر ب دلیل همین ب زور خرج کردن ایشون خواستم برم سرکار و استقلال مالی داشته باشم.سه سالی که من سرکار رفتم تا الان کلی واسه خونه چیزی خریدم تمام وسایل خونه رو عوض کردم کل وسایلو..
من دلم میخواد مرد در جایگاه خودش باشه مثلا لااقل یک بار پیشنهاد بده بریم بیرون بچرخیم تا اسم بیرون میاد میگه با ماشین تو میریم.. بخدا خسته شدم خوب من اگه بخوام خرج خودمو بدم خرج بچه رو بدم دیگه شوهر می خوام چیکار..بعضی اوقات تصمیم جدی برای جدایی میگیرم باز ب خاطر اینکه ما فامیل هستیم ایشون پسرعمه من هست و خانواده ها و فرزندمون پشیمون میشم ما تاحالا طلاق تو خانواده نداشتیم و این چیز خیلی وحشتناکی هست واسه خانوادمون..
اصلا نمیدونم چیکار کنم خیلی وقتا دلم شکسته … ایشون نه کادو تولد میگیره نه روز زن میگه اینا مسخره بازیه تو هم نگیر برای من اخلاقش ی جوری شده که فقط بیشتر می خواد سواستفاده کنه و ی چیزی از بغلت بکنه و فکر میکنه خیلی کار بزرگی کرده.ما مدام با هم حرف زدیم و صحبت کردیم که زندگی مشترک یعنی مشترک ولی فایده ای نداشته.خواهش میکنم راهنماییم کنید.