سلام..۳۸سال سن دارم یه پسر داریم. ازدواج دوم هر دوی ما هست ..خیلی سردیم ابدا کلمه ی عاطفی بیان نمیکنیم بعد امدن فرزندمان بدتر هم شده …کلا جز روزمره گی چیزی نیس بشدت کاری هستن مقروض بودن و کار زیاد رو دلیل این بی میلی به زندگی میدونه..۵۰سال سن دارند از ازدواج قبلی دو فرزند دارن …تو مسایل مالی خود مختار میدونه خودش رو .حتی یک ریال در حساب من نیس .ساکن اصفهانیم ولی من جنوبی هستم و بشدت تنهایی حس میکنم.رابطه جنسی ما هم تحت تاثیر زود انزالی ایشون و چاقی من بد و بندرت هست…درونگراس ..نه تفریح داریم نه سفر و نه هیچ رفت و امدی .چکار کنم .طلاق هم نمیخام