سلام خسته نباشین من یه دختر 25 سالم که یه مدت خیلی زیاده با مادرم درگیرم من هیچ علاقه ای به غذا درست کردن و خونه جارو کردن و ظرف شستن و اینا ندارم و مدام تو خونه سرزنش میشم و تهدید میشم که آیندم قرار نیس خوب بشه چون خودمو مجبور به کاری که ازش متنفرم نمیکنم من یه دوره طولانی هشت ساله افسردگی شدید داشتم و کم کم داشتم خوب میشدم که دارو هامم قطع شده بود که این سرزنشا و حرفا دوباره فکر خودکشیو تموم کردن همه چیو به سرم انداخته چون اگه هر روز کارایی که انجامشون بدترین حسو بهم میده رو انجام بدم دیگه زندگی برام جذابیتی نداره خیلی مادرمو دوس دارم ولی جدیدا بیشتر اوقات حسی که کنارش دارم حس مقصر بودن و کافی نبودن و اشتباه بودنه اگه از جهنم نمیترسیدم تا حالا هزار بار خودمو کشته بودم نمیدونم من فقط متفاوتم که کلیشه های این مدلیو نمیخوام توزندگیم داشته باشم یا مقصرم واقعا و حق با بقیس ؟؟ممنون میشم لطف کنین و راهنماییم کنین
- On فروردین ۱۴, ۱۴۰۰, ۸:۵۴ ب.ظ
memahsa
دسته بندی: مشاوره خانواده
اختلاف خوانوادگی
اختلاف خوانوادگیبرچسب:
مطالب مرتبط
نمایش نظرها (1)
سلام به شما مهسا جان
در اول اینکه خیر شما مجبور به انجام دادن کارهایی که دوست ندارید نیستید اما زمانی که قرار است انسان در جمع زندگی کند یعنی جمع فعلی خانواده و یا ازدواج کند و خودش خانواده ای جدید را تشکیل بدهد خب اینکه هر یک از افراد گاهی مجبور هستند کارهایی را انجام بدهند که شاید خودشان دوست نداشته باشند اما برای فرزندان و یا همسرشان لذت بخش می یابد این باعث می شود که مادر شما نگران شوند و چون نگرانی خود را با سرزنش و تحقیر بیان می کنند برای شما مورد پذیرش نمی باشد و حتی ممکن است جبهه گیری نیز داشته باشید در صورتی که ایشان تنها بلد نیستند که احساسات خود را بیان کنند و هدفشان کمک به شما برای آمادگی برای زندگی مشترک می باشد که قسمتی از آن رسیدگی به تغذیه و پاکیزگی می باشد .
زاویه دید هریک از شما به این موضوع متفاوت می باشد و چون نمی خواهید و یا نمی توانید جای خود را عوض کنید و از زاویه دید دیگری به این مشکلات نگاه کنید این مسائل ادامه پیدا می کند.
شما بیان می کنید که 8 سال افسردگی شدید داشته اید و دارو مصرف می کردید در اول اینکع قطع دارو بدون تجویز پزشک و در طی مراحل و به مرور می تواند آسیب زا باشد پس بهتر این نکته توجه کنید اما مورد دیگر اینکه بیان می کنید افکار خودکشی دارید این نشان از شرایط روحی نامناسب شما دارد و احتمالا بازگشت افسردگی بهتر است در این مسیر برای بهبود شرایط روحی خود در همین زمان اقدام کنید تا روابط شما و مشکلات بیشتری را ایجاد نکرده است .
برای درمان بهتر است که دارو درمانی با روان درمانی همراه شود چون نیاز است که احساسات ، افکار ، هیجانات و آنچه شما به صورت درونی نیز تجربه می کنید مورد بررسی قرار گیرد .