اخلاق همسر
سلام خدمت شما
من خانمی ۲۵ ساله و همسرم ۳۲ ساله هستن. ۳ ساله ازدواج کردیم و تو این مدت سر خیلی از مسائل با هم جر و بحث داریم.اخیرا تو این شرایط کرونا یکی از دوستاشون از شهر دیگه ای اومدن شهر ما ولی همسرشون رو با خودشون نیاوردن. همسر من چند مرتبه به من گفت میخوام شب برم پیش دوستم ولی من تنها بودم خونه و میگفتم شب باید تنها بمونم و ایشون هم شب ها نمیرفتن اونجا. ولی در طول روز من غذا درست میکردم براشون و با هم غذا میخوردن. یه شب خانم دوست همسرم، تو واتس اپ به من پیام دادن و شروع به صحبت کردیم. همسرم اصرار میکرد که پیام ها رو ببینه ولی من بهش گفتم شاید اگه اون میدونست تو قراره این پیام ها رو بخونی اینارو نمینوشت و درست نیس من پیام رو بهت نشون بدم ولی از بحث کلی اونا بهش گفتم که ناراحته از اینکه شوهرش ولش کرده اومده اینجا. همسر من به شدت کینه ای و انتقام جو هست. بعد از این ماجرا چیزای مختلف رو ازم پنهان میکرد و وقتی بهش اعتراض میکردم میگفت تو پیام های اونو به من نشون ندادی، باید منتظر جواب هم باشی. تا حالا بیشتر از ۱۰، ۱۵ مرتبه اینو تکرار کرده. واقعا خسته شدم از این رفتار کینه ای اون و همش میگه باید تلافی کنم. دو روزه این مشکل ما خیلی شدیدتر شده و ظهر که از سر کار میاد خونه یه کلمه هم حرف نمیزنه باهام و فقط غذا میخوره و خودش رو مشغول میکنه حتی وقتی باهاش صحبت میکنم جواب حرفم رو هم نمیده. از شدت ناراحتی و عصبانیت فشار خونم هی میره بالا و ضربان قلبم تند میشه. شبها با گریه میخوابم و تا دو سه ساعت از فکر و ناراحتی خوابم نمیبره. واقعا نمیدونم با همچین مرد لجبازی چیکار کنم. به هیچ وجه حرف منطقی رو هم قبول نمیکنه و میگه حرف خودم درسته و تو اشتباه میکنی.
میخواستم بدونم چطوری باید با همسرم رفتار کنم که این اخلاقش کمرنگ تر بشه. مخصوصا الان که کلا جواب سلامم رو هم نمیده و هیچی بهم نمیگه.
با عرض سلام خدمت شما دوست عزیز
شرایطی که توصیف کردید یک اختلاف بین فردی و یک تعارض است که در بین افراد و به خصوص همسران کاملا طبیعی و امری اجتناب ناپذیر است، با این حال احساسات شما در این موضع کاملا قابل درک است.
ادراک افراد با توجه به باورها، ارزشها، دانسته ها و اطلاعاتی که دارند با یکدیگر متفاوت است.
به عنوان مثال در همین موضوع به نظر می رسد برای شما رازدار بودن بسیار مهم است و جزو ارزشهای شما هست که اگر کسی درددلی را با شما درمیان گذاشت با کسی آن را مطرح نکنید.
اما این مسئله ظاهرا برای همسر شما موضوع با اهمیتی نیست ولی اینکه دو نفری که زیر یک سق زمدگی میکنند هیچ چیزی را از یکدیگر مخفی نکنند و یا اینکه شما تمام حرفهایتان را بلااستثنا با ایشان درمیان بگذارید به عنوان ارزش و موضوع مهمی مطرح باشد.
البته این مواردی که به عنوان مثال مطرح شد فقط برای درک بهتر مسئله و ماجرا بود و شاید موارد دیگری مانند اینها مطرح باشند.
بنابراین درک چنین مسئله ای برای آن فردی که اینگونه می اندیشد کاملا امری بدیهی و برای طرف مقابلش ممکن است حتی غیرقابل هضم باشد.
به همین ترتیب یک اختلاف یا سوءبرداشت شکل می گیرد که اگر به آن توجه نشود و حل یا مدیریت نشود ممکن است بزرگ و بزرگتر شود.
ایشان ظاهرا با قهر و بی محلی یا بی توجهی می خواهند این پیام را به شما بدهند که خیلی بابت این موضوع ناراحت هستند و احتراما آن را بی احترامی و یا بی ارزش شمردن برداشت کرده اند.
ولی رفتارهایی مانند قهر کردن، قضاوت، سرزنش، توهین و یا تنبیه جزو رفتارهایی هستند که نه تنها به حل مساله کمکی نمی کنند بلکه به شدت باعث تخریب رابطه ها خواهند شد و احتمالا ایشان از این موضوع بی اطلاع و غافل هستند.
موضوع دیگری که ممکن است به این ماجرا دامن بزند و اینگونه اختلافات را پیچیده کند، نحوه روبرویی و شیوه روتین و تکانشی افراد برای مقابله با اینگونه اختلافات است.
مثلا ممکن است آموخته باشند که تلافی کنند و یا به دلیل بالا رفتن سطح تنش و اضطراب در این مواقع، سبک اجتناب داشته باشند که بخشی از آن واقعا بدون فکر و به صورت تکانشی رخ می دهد و تا زمانی که افراد آگاه نشوند و نخواهند که تغییر کنند شما نمی توانید آنها را تغییر دهید.
اما می توانید سهم خودتان را به بهترین شکل انجام دهید.
به این معنا که اگربخواهیم واقعیت را در نظر بگیریم و بپذیریم که ما فقط روی رفتار خودمان اراده و اختیار داریم و فقط می توانیم خودمان را تغییر دهیم و باید برای رسیدن به خواسته ها و نیازهایمان از خودمان شروع کنیم و اقدامات موثری انجام دهیم، باید ببینیم که در اینگونه موارد چه کاری از ما ساخته است.
تنها شیوه موثر برای حل اختلافات بین فردی گفتگو و رسیدن به توافق از طریق مذاکره و صحبت کردن است.
به این ترتیب که شما الان از موضوعی ناراحت هستید و خواسته و انتظاری دارید.
خیلی واضح، بدون پرخاشگری و هیجان منفی درباره موقعیتی که پیش آمد و فکری که کردید و احساساتتان در آن زمینه صحبت کنید و بی پرده و واضح توضیح دهید و بعد انتظار و خواسته تان را مطرح کنید.
متقابلا به ایشان هم اجازه و فرصتی بدهید تا درباره افکار و احساساتش صحبت کنید و حتی با همدلی دادن او را تشویق کنید که بگوید چه برداشت و احساسی از این اتفاق داشته است.
همدلی دادن و درک احساسات و افکار طرف مقابل هم هرگز به این معنا نیست که قبولش داریم و ما هم همینگونه فکر می کنیم و می اندیشیم، بلکه به این معنا است که درک می کنیم اگر فرد اینوگنه فکر و برداشت کند چه احساسات ناخوشایندی را تحجربه خواهد کرد و سعی می کنیم این را نشان دهیم که می شود همان همدلی دادن که البته خودش یک مهارت است و باید آن را آموخت و تمرین کرد.
برای دریافت راهنمایی بیشتر و افزایش اطلاعات و به دنبال آن احساس خودکارآکدی تان در این زمینه، می توانید از یک زوج درمانگر هم کمک حرفه ای دریافت نمایید و بسیار می تواند برای بهبود رابطه تان کمک کننده باشد.