درود بر شما.
مردی حدود ۴۰ ساله هستم و ۱۳ ساله ازدواج کردم و دو فرزند ۸ و ۴ ساله دارم.
مشکل و اختلاف من در رفتا و گفتار همسرم هست.با اینکه ایشون فوق لیسانس هستند و فرهنی و معلم,متاسفانه بد دهان و لجباز هستند و در مقابل بنده خیلی آروم و بدنبال آرامش,مشکل اساسی بخاطر کم درامد بودن منه و بخاطر اقتصاد جامعه اجاره و به سختی خرجمون رو در میارم,کم لطفی نباشه پوشاک و لوازم بچه ها رو همسرم تهیه میکنه تا حدودی…دخالت باجناقم به شدت زیاده و بارها ثابت شده که بینمون رو شکداب کرده و برچسبهای نا مناسبی رو بهم چسبونده با خنده و شوخی هم توی جمع اینکارو میکنه.متاسفانه ایشون ۸ سال زوتر از من تو این خانواده بودند و اول خاستگار همسرم بودند که بدلیل تحصیلات رد شدند.لازم به ذکر هست برادرهاشون از نظر اخلاقی مشکل دارند و همیشه یک پای مادرشون پاسگاه هست.تمام اینها ۵ درصد از اطلاعات بود دادم.اما مشکل اصلی من اینجاست که چندشب پیش گوشی همسرم اتفاقی قفل نشده بود و خوابش برده بود و تو شبکه اجتماعی دیدم توی چت که با اقایی که مستاجر مادر خانمم هستند استوریهای هم رو لایک میکنند و قلب میزارند و چتهای مختصری رد و بدل شده..که یکجا این اقا پرسیدن چیشده امروز سرحال نبودی آبجی اگه کاری داری بگیانجام بدم…و خانمم گفت سرما خورده بودم مشکلی نیست و یک قلب گذاشتند…در جواب اون آقا یک تشکر و ایموجی ۳ تا قلب گذاشتند و خانمم در جوابشون کلمه مسیییییی رو گفتند….این من رو خیلی ریخته به هم که چرا من که موقعیت های زیادی داشتم برای خیانت و نه رفیق بازم نه اهل دود و الکل چرا ایشون همچین کاری میکنه و من خیای سرد شدم نسبت به ایشون از نظر عاطفی…و جالبه که ناراحتی منو میبینه ولی اهمیت نمیده