ادامه رابطه
سلام من ۲۰ سالمه و دوست پسرم ۲۱ حدودا ۷ ماه از من بزرگتره و هم و تو دانشگاه دیدیم از روز اولی ک من و دید تقریبا متوجه شدم ک ب من حسی داره اما ب روی خودم نمیاوردم تا اینکه بعد از حدود ۶ ماه ک با من چت میکرد و من مدام تاکید داشتم ک رابطه فقط دوستیه معمولیه ن بیشتر بالاخره راضی ب دوستی شدم تا قبل از این با پسری ب عنوان دوست پسر دوست نبودم و اینکه ایشون بچه تهران نیست از شهرستان دیگه ای میاد و دانشگاهمون تهرانه و ایشون نزدیک دانشگاه خونه اجاره کرده تو این مدت تقریبا یک ساله ک با همیم من شاید ۸ یا ۹ بار خواستم ک جدا بشیم ولی اصرار و گریه هاش نمیزاره ک برم و اینکه همش میگه ک دوستم داره و تا حالا پیشنهاد رابطه جنسی بهم نداده و حدودش و رعایت میکنه و خیلی ب من احترام میزاره ولی در مورد مسائل مالی خودش و خانوادش دروغ گفته بود ب من گفته بود وضع مالی خیلی خوبی دارن اما کم کم ازش اعتراف گرفتم و واقعیت و گفت تقریبا میشه گفت خیلی در مورد مسائل جزیی دروغ میگه حتی با دوسه نفر خواستم ک رابطه دوستیش و تموم کنه چون با هم دعوامون شده بود ب من میگفت کاری بهشون نداره اما باهاشون اوکی بود و موارد دیگه من واقعا نمیدونم باید چ کار کنم بمونم باهاش یا ن خودش همیشه میگه قصدش از دوستی با من ازدواجه ولی همه پسرا همین حرف و میزنن و کسی ک انقدر ب من دروغ گفته رو نمیتونم باور کنم .و پدرم و خواهرم ک از من کوچک تره رو دیده و باهاشون اشنا شده و خانواده هامون درجریانن ک ما با هم دوستیم چون پدرم گاهی من و میرسونه دانشگاه حالا من واقعا نمیدونم با این رابطه چ کار کنم؟ اینکه زمانی ک کاری نداریم و اف هستیم از وقتی بیدار میشیم تا ۳ نصفه شب اگ بهش چیزی نگم میخوا فقط حرف بزنه میگه دلم برات تنگ میشه میخوام صدات و بشنوم من باور نمیکنم فک میکنم قصدش کنترل من باشه نمیدونم واقعا وقتاییم ک با خانواده میرم بیرون ۲ ساعت ی بار زنگ میزنه بعد از یونی هم تا میرسم خونه همش حرف میزتیم تا بخوایم بریم بخوابیم ب نظرم این وسط ی چیزی نرمال نیست واقعا نمیدونم ادم مناسبی حتی برای دوستی هست یا ن باهاش بمونم یا ن؟
با سلام خدمت شما
مهمترین مسئله در ارتباط، به خصوص اگر با چشم انداز ازدواج باشد، اعتماد است.
با توجه به مواردی که مطرح کردید ظاهرا ایشان در این مدت نتوانستند اعتماد شما را جلب کنند.
از آن گذشته فرهنگ خانواده ها هم خیلی مهم است و همچنین سطح اجتماعی اقتصادی خانواده ها، که در این مورد هم اطلاعات دقیقی ندارید و هنوز هم اطمینان ندارید حرفهای ایشان در این مورد تا چه حد قابل اعتماد است (با وجه به پنهان کاری ایشان به احتمال زیاد فاصله زیاد است که ایشان سعی در مخفی کردن آن داشته اند).
دقت کنید که ادعای دوست داشتن از سوی ایشان هرگز کافی نیست .
یکی از ارکان مهم دیگر در این زمینه تعهد داشتن است.
کسی می تواند حرف از ازدواج بزند که یا آمادگی آن را تا حدی داشته باشد یا اینکه برنامه ریزی برای آینده تا بتوان پیش بینی حدودی مبنی بر زمان آن داشت.
در غیر این صورت شما باید ببینید آیا انرژی روانی، زمانی و احساسی که می گذارید برایتان می ارزد و آیا انقدر ایشان را دوست دارید که ریسک آن را بپذیرید و خودتان را از فرصت های دیگر و آشنایی با افراد مناسبتر محروم کنید؟
گریه و اصرار شیوه ای است که ایشان برای رسیدن به خواسته خود (نگه داشتن شما در کنار خودشان) به کار می برند و اگر همین مانع اصلی شما بوده ظاهرا موفق شده اند.
شخصیت پخته و بالغ، هویت مشخص و شکل یافته و توانایی حل مسئله و مسئولیت پذیری و تعهد از ویژگی های لازم و ضرری برای ازدواج هستند، آیا شما اینها را در ایشان تایید می کنید؟
آیا می توانید در صورت حتی قول دادن، به ایان اعتماد کنید؟
با خودتان رو راست باشید و با توجه به این پرسش ها و مطالب تصمیم گیری و قاطعانه اقدام کنید.
در این زمینه می توانید از یک مشاور هم کمک بگیرید.