«بازی کار کودکان است» ماریا مونتسوری

بازی برای رشد سلامت کودکان و نوجوانان ضروری می باشد. تحقیقات نشان داده است که 75 درصد از رشد مغزی پس از تولد رخ می دهد. فعالیت هایی که کودکان درگیر آنها می شوند باعث تحریک و تاثیر بر روی الگوهای ارتباطی سلول های عصبی مغز آنها می شود. این روند در رشد حرکتی ظریف و درشت، زبانی، اجتماعی شدن، خود آگاهی، بهزیستی هیجانی، خلاقیت، حل مسئله و یادگیری مهارت ها تاثیر می گذارد.

بیشترین نقشی که بازی می تواند در کودکان داشته باشد این است که کودکان را برای تصمیم گیری و تمرین فعالیت هایی که باعث تسلط آنها می شود فعال نگه می دارد. آنها باید تجربه ای از طیف گسترده فعالیت ها (هنر، موسیقی، زبان، علم، ریاضیات، روابط اجتماعی) را داشته باشند زیرا هر یک از آنها برای رشد مغز یکپارچه و پیچیده کودکان مهم هستند. بازی می تواند بین توانایی حسی- حرکتی، شناختی، اجتماعی- عاطفی ارتباط برقرار کرده و محیطی ایده آل برای رشد مغز فراهم سازد.

ارتباط بازی و رشد کودکان

بر طبق نظریه ی مونتسوری ابعاد ضروری بازی عبارتند از:

  • داوطلبانه، لذت بخش، هدفمند و خود به خود باشد
  • توسعه ی خلاقیت کودکان در مهارت حل مشکلات، مهارت های اجتماعی، مهارت های زبانی و مهارت های جسمی.
  • کمک به رشد خلاقیت و ایده های نو در کودکان
  • کمک به کودک برای انطباق با جامعه
  • کمک به کودک برای کنار آمدن با مشکلات عاطفی

اگر بازی کار کودکان است، اسباب بازی ها وسایل کار هستند. به وسیله ی اسباب بازی ها کودکان دنیای خود و دیگران را می شناسند. اسباب بازی به کودکان یاد می دهد که:

  • چگونگی فعالیت هر چیزی را کشف کنند
  • ایده های جدید به ذهنشان برسد
  • بر عضلاتشان کنترل داشته و عضلاتی قوی داشته باشند
  • از تخیلاتشان استفاده کنند
  • مشکلات را حل کنند
  • یاد می گیرند که چگونه با دیگران همکاری داشته باشند

محتوای بازی ها باید برگرفته از تخیلات و تجربیات کودک باشد

متأسفانه، امروزه تجربیات کودکان از بازی، با تجربیات والدینشان از بازی کاملا متفاوت است.

با توسعه ی فراورده های الکترونیکی از جمله تلویزیون، ویدئوها، بازی های ویدئوی و اینترنت، کودکان بیشتر وقتشان را به صورت منفعلانه سرگرم کار کردن با کیبورد و یا صفحه ی پد یک دستگاه الکترونیکی هستند.

حتی اسباب بازی های امروزی نیز بصورت پردازنده های کامپیوتری می باشند که تجربیات را به کودکان دیکته می کنند. این مسئله باعث محرومیت کودکان از داشتن بازی های بدون ساختار با دیگر کودکان و گرایش کودکان به بازی های فردی می شود. نیاز است که والدین نیازهای بازی کودکان خود را بشناسند و محیطی برای بر طرف کردن این نیازها فراهم سازند.