سلام.
من حدود 4 سال با دختری رابطه داشتم.. ک خیلی همو میخاستیم… و میگف ک پدرم چون دانشجویی و پول نداری مخالفه… در این 4 سال رابطی جنسی هم برقرار کردیم. چون مطمین بودم از ته دل میخامش… بعد از 4 سال فهمیدم اون دختر چندین ساله ازدواج کرده و یه بچه چند ساله هم داره و خیلی چیزها رو هم دروغ گفته.. حتی ساده ترین مسایل.. تا این موضوع رو فهمیدم سریع قطع رابطه کردیم…
اما بعد از گذشت یک سال حتی یک ثانیه هم از فکرش بیرون نیومدم ولی هیچگونه رابطه ای هم نداشتیم..
واسه فراموش کردنش هرکاری بگید کردم ولی نشد ک نشد.. حتی یک ثانیه هم از فکرش در نیومدم…
حالا بعد از یکسال برگشته.. و گفته پشیمونه و توبه کرده و طلاق گرفته و میخاد باهم ازدواج کنیم…
من خودم بدجوری دلم پیشش گیره و حتی با اومدن فرد جدید در زندگیم هم نتونستم حتی یک لحظه فراموشش کنم… و نظر خودم اینه ک شاید واقعا توبه کرده و منم که دلم باهاشه.. اگه از خودم برونمش شاید بدتر بشه.. ولی اگه قبولش کنم شاید واقعا توبه کرده باشه…
واقعا تو این یکسال ارامش روحی نداشتم… مطمینم حتی اگه با پاکترین دختر شهرم ازدواج کنم در حقش گناه کردم چون هنوز دلم با اون دختره….
میدونم یا باید با همون دختر زندگی کنم… یا تا اخر عمر پیش یه دختری ک دوسش ندارم و درکنارش فکر کس دیگه هستم زندگی کنم… یا تا اخر عمر مجرد بمونم با عذاب روحی…
شما راهنماییم کنید..
خوانوادم به شدت مخالف هستن و میگن تو پسری و موارد خیلی بهتری برات هست…
ولی وقتی دلم پیش کس دیگس چطور میتونم با کس دیگه زندگی کنم؟
ایا امکان نداره اون خانوم واقعا از ته دل توبه کرده باشه و بتونیم با هم خوشبخت بشیم؟
مگه خدا ستارالعیوب نیس؟
واقعا نمیتونم از فکرش دربیام.. بالاخص الان که طلاق گرفته و میتونم باهاش ازدواج کنم…
ترو خدا کمکم کنید