سلام ،من الان حدود یک سال خورده ای هست که با اقای مطلقی آشنا شدم ،اول رابطه دوستی بود اما الان رابطه یخورده جدی تر شده ولی هردو مون بلاتکتکلیف هستیم ،این اقا تمام خصوصیاتی که من دوس دارم رو دارند هر دو معلم هستیم ایشون ۲۷ سابشونه ومنم چن ماه دیگه میشم ۲۷ ،راستش اول که مامانم قصه طلاق ایشون رو فهمید زیاد مخالف نبود اما الان مخالفه یبار میکه اره یبار میگه نه ،البته محل زندگیمون ازهم فاصله داره ولی هر دو برای یه استان هستیم،من خواستگارهایی دارم ،اما بیشتر جذب این اقا شدم مرداد پارسال اخرین جلسه دادگاهی این اقا بود وبطور قطعی جداشدن،الان مشکل من اینه که میخوام با این اقا جدی حرف بزنم ،ولی خب از یه طرف خیلی از واکنش پدرم میترسم با توحه به اینکه من تک دخترم نمیدونم پدرم چه واکنشی رو نشون میده ،،بنظرتون چیکار کنم با اقاجدی حرف بزنم ،و بگم که باخانوادشون حرف بزنن،و الان اقا از لحاظ مالی شرایط خوبیم ندارند و اینکه منم یه خواستگاری دارم ،و امروز با مادرم سر همین بحثمون شد،