ازدواج مناسب
سلام
من ٢٤ سالمه دانشجوى دندانپزشكى هستم و ٧ ماه پيش با آقاى ٢٥ ساله كه ترم بالاييم هستن آشنا شدم. همه چيز خيلى رويايى شروع شد و قرار به آشنايى براى ازدواج بود . خيلى از اخلاقا و اعتقاداتمون مشابه بود ، تا اينكه كم كم تفاوتا شروع شد و تا حد زيادى من سعى كردم اونجورى بشم كه ميخواد. فوق العاده دوسش داشتم . تو ماه دوم بود كه دعوامون شد و منو كتك زد ، خواستم از ماشين پياده شم لباسمو گرفت و من بدون مانتو و روسرى رفتم تو خيابون كه به شدت ازش كتك خوردم و حتى بينيم شكست ! اول پشيمون بود ولى بعد راضى بود چون ميگفت من بى حيا بودم كه اونكارو كردم! ادامه داديم و دعوا و فحش و كتك كارى باز هم بود و هر دفعه باز من مقصر ميشدم. يك بار هم تو گوشيم چت با يه آقايى رو ديد كه كاملا رسمى بود و ميشناختمش و شك هم به تمام اينا اضافه شد . خيلى سعى كردم تو اين مدت اعتمادشو جلب كنم. به دلايل مختلف بهانه گيرى ميكرد. وقتى خوبيم خيليييييى خوبيم، ولى وقتايى كه دعوا و قهر ميشه…
جديدا هر چند روز به هم ميزد، بهم ميگفت حالم ازت بهم ميخوره، ازت بدم مياد، نميخوام باشى …
و من يه شب كه اينو گفت گوشيمو خاموش كردم و نگران شد . يك ساعت و خرده اى دنبالم گشته بود كه بهش خبر دادم حالم خوبه و وقتى منو ديد در حد مرگ كتكم زد. و حتى داشت خفم ميكرد. (خودش چند بار به مدت ٤ ساعت خاموش كرده بود و ميگفت حوصلمو نداره )٢ شب بعدش كه باز آشتى كرديم پدرم فهميد كه كتكم زده و خيلييييييى عصبانى بود ازش ، من هم مقصر بودم حتما ، و اشتباه كردم ، ولى نميدونم چرا خيلى زود عصبانى ميشه و ازم بدش اومده، البته اطرافيام ميگن كه دارم دليل تراشى ميكنم، ولى من هم اشتباه كردم كه انقدر عصبانى شده، و ازم كه عصبانى ميشه ميگه حوصله حرف زدن باهاتم ندارم حتى، اصلا مثل اوايل دوسم نداره و اين منو بيشتر از هرچيزى عذاب ميده، تغييراتشو حس ميكنم و اين داره منو از پا در مياره.
بعد از صحبت با پدرم بهش گفتم و الان جورى شده كه چجورى تو روى خانوادت نگاه كنم و حس خوبى ندارم !
به من ميگه به شدت منفى بافى و به قانون راز توجه نميكنى ، همه اين چيزارو تقصير من ميدونه. خيلى دوسش دارم
و خيلى اخلاقا و اعتقادامون فرق داره با هم
حتى سطح خانواده هامون
تمان اطرافيام ميگن كه پشيمون ميشى و به طلاق ميرسه ، ولى من واقعا ديوانه وار دوسش دارم ، فكر اينكه مال كس ديگه اى بشه ديوونم ميكنه، اينكه تو دانشگاه ببينمش هم همينطور
كمكم كنين، چه راهى درسته ؟ بايد چيكار كنم !
سلام عزیزم
خودتون بهتر از هر کس دیگه ای میدونید ک این رابطه هیچ فرجامی نخواهد داشت.
متأسفانه شما ب اشتباه وارد این رابطه شدید و وابسته شدید.
حتی اگه ب فرض محال ازدواجم بکنید شک ندارم ب ۶ ماه نمیرسه ک طلاق میگیرید….بدون شک.
پس لطفا چشماتون رو باز کنید،واقعیت رو ببینید و هر چه سریعتر این رابطه رو کات کنید.
من همش خودمو مقصر ميدونم و حس ميكنم انقدر اذيتش كردم كه به اينجا رسيده و بخاطر اينكه اعصابشو خرد مردم و منفى بودم اينجورى شده 😔
وقتايى كه خوبه واقعا فوق العادست و من وقتى ميخوام كات كنم فقط خوبياش و كارايى كه بخاطرم كرده مياد جلو چشمم
مسیر اشتباه
واقعا باعث تعجبه که شما نشانه هایی رو میبینید ولی در انتخاب خودتون پافشاری میکنید.
به هر حال این زندگی شماست .
ولی بدونید اگر به نشانه های امروز توجه نکنید در آینده کسی رو جز خودتون ملامت نکنید .
يعنى كاراى من اشتباه نبوده كه بخاطر علاقه اى كه داشته انقدر عصبانى شده؟ به نظرتون من خيلى خودمو آوردم پايين و دارم خودمو گول ميزنم؟
خودش هم ميگه كه هيچوقت اينجورى نبوده و بخاطر كاراى من عصبى شده و اون شخصيت اصليش رو من نديدم !
من هم مقصر بودم ولى براش كم نزاشتم ، هركارى گفت كردم
نميدونم واقعا بايد چيكار كنم و چجورى جدا شم اگه واقعا اينجورى نباشه چى !؟ اگه بخاطر كاراى من باشه چى ، اگه درست شه چى RAG9
بله عزیزم
شما داری خودتو گول میزنی.اگه بخوایم فرض رو براگه بذاریم فرضهای زیادی وجود داره….اگه اینطوری باشه،اگه اونطوری باشه،اگه اینطوری نباشه!
زندگی رو ک نمیشه بر اساس فرضیات بنا کرد.
به هر حال این شرح حالی ک شما از خودتون گفتید و این کدهایی ک ما از لا ب لای حرفاتون دریافت کردیم بیانگر این هست ک رابطه شما از اساس غلطه و هیچ فرجام و ارمغانی ب غیر از پشیمانی نخواهد داشت.