سلام من ۲۱ سالمه ..الان ب نظر خودم امادگی ازدواج رو دارم البته قبل از این هیچ فکری در موردش نمیکردم،من یه مدت با پسر داییم حرف میزدم و ایشون اومدن خواستگاریه من حدودا یک ماه حرف میزدم باهاشون و ۳۰ سالشونه جایی ک قراره زندگی کنه حدود ۴۰ دیقه تا ۵۰ دیقه با ما فاصله داره و روبرو خانه مادرشه،دایی من فوت شدن زن داییم زنی ک همه چی میگه و بد اخلاقه البته چیزایی ک شنیدم خانوادم میگن با شناختی ک نسبت ب تو داریم تو نمیتونی راه دور زندگی کنی و با مادرش سازش داشته باشی البته خودش میگه ک اصلا اینجور نیس من بهت قول میدم ..تو همین حین خواهرم پیشنهاد ازدواج با منو ب پسر خالمم داده اونم قبول کرده و میگه مدتی با هم حرف بزنیم اون ۲۳ سالشه و از نظر وضع مالیم خوبه از نظر اخلاق مث خودم زود جوش و زودرنجه اون انگار خعلی دلش میخاد خونشم همینجا شهر خودمونه من دو دلم بین دوتاشون خانواده میگن پسر خالم بهتره البته پسر خالم گفته اگ تصمیم ب ازدواجم بگیریم باید یکی دو سال صبر کنیم تا خودمو جمع کنم ….دوتاشون واقعا خوبن هر کدوم ی مزیت های خوبی داره ک تصمیم گیریه واقعا برام سخت کرده البته من یکم بیشتر ب پسر داییم حس دارم ولی میخام با منطق تصمیم بگیرم ن با احساس لطفا کمکم کنید خیلی تو فکرم