ازدواج
سلام وقت بخیر اینجانب به دختر خاله مادرم علاقه پیدا کردم ،واین موضوع باخودش
مطرح کردم ودرجواب خیلی شوکه شده بود وخوب با موضوع کنار آمدوگفت ممنونم
که منو انتخاب کردی اما گفت من قصد ازدواج ندارم ودیگه شهرستان برنمی گردم بر ای زندگی .آخه دختر خاله محل کار وزندگیش تهران می باشد .
یک مشکلی که می باشد نزدیک ۳ سال اینجانب ارتباطی با این شخص یا خانوادش نداشته ودر گیر کار بودم به این خاطر این خانم در پیام های که به هم میدادیم میگفت که انتخاب من پدرت یا مادرت پیشنهاد داده آخه شما خیلی کم در مجالس ومراسمات فامیل هستی بعد شناختی از من نداری .درجوابش من گفتم انتخاب خودم بود .اوقبول نمی کرد گفت شما منو تو این ۳سال ندیدی چطور شناخت داری ازمن
من هم درجوابش گفتم یک وقت بزار که رو درو وچشم در چشم باهم حرف بزنیم اما او قبول نمیکنه میگه من قصد ازدواج ندارم .
یک کمکی به اینجاب کنید که چطور دل این خانم بدست بیارم .
با سلام خدمت شما
دوست عزیز احساسات شما در این زمینه کاملا قابل درک است.
اما وقتی صحبت از رابطه با یک فرد است، او هم متقابلا انسان است و صاحب اختیار، اراده و انتخاب است و همین است که روابط بین فردی را دشوار و پیچیده می کند.
به این معنا که شما اگر با یک شی با وسیله یا ابزار در ارتباط بودید می شد پیش بینی کرد و درباره آن تصمیم گرفت و دستورالعمل داد، اما در رابطه با یک انسان شما هرچه تلاش کنید نیمی از ماجرا هستید و نیم دیگر به طرف مقابل بستگی دارد و شما فقط می توانید سهم خودتان را انجام دهید.
معمولا تنها کاری که می شود در این مواقع کرد درخواست کردن و اعلام تقاضای صادقانه است و اگر این شیوه به هر دلیلی راهگشا نباشد و ایشان مایل به برقراری ارتباط نباشند و نخواهند فرصتی را در اختار شما قرار دهند، هیچ کاری نمی توان کرد.