سلام. دختری ۲۹ ساله هستم که همه وقتم صرف درس خوندن و کار کردن گذشته. تا اینکه چند ماه پیش یه خواستگار داشتم که از نظر حیث اجتماعی و برخورد و اینده نگری و اینکه برای ادامه تحصیل من مشکلی نداره و فرد منطقی بود و البته قبلا هم ازدواج ناموفق داشته . تقریبا ۴ سال پیش . ولی سرگرم کار و درس شده بود . و هم سن منم بود. چون قبلا مهریه سنگین داده بود از مهریه سنگین میترسید و زیر بار مهریه سنگین نمیرفت و همین امر سبب شد پدرم مخالفت کند . چون من هم ازدواج سنتی میپسندم خیلی سعی کردم پدرم را راضی کنم ولی میگفت این مرد چون مهریه سنگین قبول نمیکنه پس بدبین هست. خلاصه بعد از سه ماه تلاش پدرم اجازه نداد. و من هم ارتباطم را با پسر قطع کردم و تسلیم حرف خانواده شدم. حالا یه خواستگار دارم که خانوادش به تحصیلات اهمین نمیدن ولی پسر هم خونه داره و هم ماشین . مادرم خیلی اصرار داره که حتما با این پسر آشنا بشم. وقتی مخالفت کردم بهم گفتند تو هنوز با پسر قبلی در ارتباط هستی . ولی این طوری نیست و سر همین قضیه باهاشون دعوام شد. برای اینکه ثابت کنم من با او در ارتباط نیستم گفتم بیان خواستگاری ولی برای این شخص تحصیلات و اشتغال خانم مهم نیست. و اینکه امروز متوجه شدم که مادرم خیلی اصرار داره که حتما با این پسر آشنا بشم و بهش جواب مثبت بدم. بخدا نمیدونم چیکار کنم. خیلی اعصابم خورده. لطفا راهنماییم کنید. ممنونم