5
افسردگی و خشم
با عرض سلام من دختری ۲۳ ساله هستم امسال کارشناسی ارشد قبول شدم حدودا یک ماهی هست که حالتای افسردگی پیدا کردم بی دلیل نسبت به خانوادم احساس تنفر پیدا میکنم و باهاشون بدرفتاری میکنم ولی بعد پشیمون میشم برخلاف گذشته اصلا احساس شاد بودن ندارم کلا خیلی کم حرف شدم به شدت احساس تنهایی میکنم و اعتماد به نفسم خیلی پایین اومده . موندم چرا اینجوری شدم اگه امکانش هست منو راهنمایی کنید
با سلام خدمت شما
مجموعه علائمی که نوشته اید تنفر، احساس تنهایی، اعتماد به نفس پایین ، کمی گیج کنند هاست این احتمال وجود دارد که۱- شما دچار افت انگیزه شده باشد۲- در یک مورد عاطفی شکست خورده اید یا برای آینده برنامه ای ندارید . که به این شکل خود را نشان می دهد در هر حال تا زمانی که مشکل تشخیص داده نشود امکان حل آن وجود ندارد از نوشته های شما امکان تشخیص مشکل نیست بهتر است حضورا نزد روانشناس بروید و علائم خود را چک کنید . روانشناسان کانون مشاوران ایران در این زمینه می توانند کمکتان کنند ۸۸۴۲۲۴۹۵
سلام من با یک مشکل بزرگ در زندگی هست اگر راهنمایی کنید ممنون میشم .همسر من چندین سال من احساس میکنم دیگه با من خوشحال نیست و مرتب به هر بهانه دعوا درست میکنه و من هم بعضی وقتها واقعا نمیتونم خودم کنترل کنم و این باعث دعوا میشه و تا حالا ۴ با به جای رسیدم که این زندگی تمام کنم ولی بخاطر دو تا بچه که دارم مجبور شدم کوتاه بیام .
از سر کار میام خونه سلام میکنم بی دلیل تحویل نمیگیره جواب سلام نمیده وووو
و حالا بخاطر شراط کارم خونه جا به جا باید بکنم لج کرده که من نیام و همیجا که هستیم خوبه و هر روز و شب من جهنم خواهش میکنم یه راه کاری به من بدید چکار کنم ممنون میشم کمک کنید.
از قدیم بهانه گیری، نق زدن یا غرزدن بین زن و شوهر رواج داشته اما شاید در دنیای امروزی شکل و شمایل آن متفاوت شده باشد.اولین تصویری که با شنیدن این کلمات معمولا در ذهن نقش ببندد تصویر یک زن غرغروست، درحالی که این خصوصیت وابسته به جنس نیست…
اما از آنجا که از لحاظ قدرت کلامی و هیجانی تفاوت آشکاری بین زنان و مردان وجود دارد و زنان بیشتر از مردان به ارتباط کلامی نیازمند هستند و از هر وسیله و بهانه ای برای برقراری ارتباط استفاده می کنند و هیجان های خود را بروز می دهند، این فکر در ذهن ایجاد می شود که غرزدن رفتاری زنانه است.
ریشه بهانه جویی و نق زدن های رایج در زندگی مشترک چیست؟
معمولا اگر در زندگی زناشویی برخی از نیازهای طرفین برآورده نشود، به دلیل احساس ناکامی و ناامیدی فرد به دنبال شیوه هایی برای جلب رضایت و توجه همسر است.
درحقیقت نق زدن نوعی پاسخ به موقعیت هایی است که فرد به دلیل ایجاد آنها احساس درماندگی، ناکامی، ناامیدی، یأس، خشم، بدبینی، تنهایی و مورد توجه نبودن و… می کند و در نتیجه بدون توجه به موقعیت و وضعیت شنونده به بروز احساسات درونی خود می پردازد و با بیان جمله هایی نارسا، نامناسب و گاهی تکراری، نارضایتی و ناراحتی خود را ابراز می کند.
کدام افراد بیشتر اهل غرزدن هستند؟
معمولا فردی که ناراحتی خود را با غرزدن تسکین می دهد، نسبت به عوامل ناراحت کننده از جمله برخوردها و گفته ها حساسیت بالایی دارد و در نتیجه احساس ناراحتی، خشم، تنفر و… در او سریع تر بروز می کند. چنین فردی در کاهش ناراحتی و تسکین خود به دلیل ضعف مهارت، ناتوان است و بر وقایع ناراحت کننده معمولا تمرکز بیش ازحد و طولانی دارد.
مثلا یک اتفاق کوچک می تواند به دغدغه ذهنی اش تبدیل شود. آستانه تحمل این افراد نسبت به ناراحتی و احساس درد پایین است بنابراین از طریق یادآوری موضوع یا غرغرکردن، به خصوص در حضور همسر سعی در کاهش درد و رنج و ناراحتی شان دارند. به تدریج این رفتار در آنها به عادت تبدیل می شود.
عادت کردن به این رفتار چه تاثیر منفی ای در زندگی مشترک خواهد داشت؟
اگر این رفتار به یک واکنش تکراری و عادتی در بیان احساسات تبدیل شود، به مرور زمان باعث دوری، کینه، نفرت و جدایی، سردی روابط و در نهایت اختلاف و کشمکش می شود.
به جز نوع شخصیت، عوامل دیگری هم در بروز این رفتار تاثیرگذار است؟
بله، هورمون هایی که حساسیت هیجانی فرد را افزایش می دهند، بی نظمی در ترشح هورمون های زنانه، نوسان قندخون و همچنین ابتلا به وسواس فکری، افسردگی، اختلال در عملکرد تیرویید، کمبود آهن و… نیز در بروز این رفتار نقش دارند.
از دیگر عوامل موثر می توان به احساس ناامنی در روابط بین فردی که ریشه در تجربه های اولیه زندگی به ویژه رابطه با مادر دارد، خستگی از محیط کار، مهارت ضعیف در گفت وگو برای تسکین ناراحتی و ابراز احساس خشم و دلخوری، داشتن عادت های رفتاری غلط، ضعف در روابط بین فردی با همسر و خانواده او، عدم توافق زوج بر سر نوع و نحوه رابطه با خانواده اصلی دو طرف که منجر به مجادله آنها بر سر این روابط می شود، اشاره کرد.
در صورتی که خصیصه رفتاری بهانه جویی و غرزدن مربوط به علت های جسمی باشد چه باید کرد؟
به تشخیص پزشک و روان پزشک درمان دارویی توصیه می شود. گاهی هم به روان درمانی و در صورت لزوم تلفیق آن با دارودرمانی برای حل و فصل مشکلات روان شناختی (احساس ناامنی، وسواس فکری و افسردگی) نیاز است.
ولی گاهی چنین رفتاری می تواند به دلیل دخالت خواسته یا ناخواسته والدین در زندگی مشترک فرزندانشان باشد. مثلا دوستی دارم که خانواده همسرش به خاطر اینکه او فرزند بزرگ تر است توقع دارند در خرید خانه به برادر دیگرش کمک کند درحالی که همین رفتار باعث بروز مشکل و به قول شوهرش غرزدن همسرش نسبت به مسوولیت پذیری بیش ازحد او شده.
به همین دلیل است که توصیه می شود از بدو ازدواج، زن و شوهر درخصوص نوع و نحوه رابطه با خانواده های هم به توافق برسند و قوانین مشترکی وضع کنند؛ قوانینی که حتی الامکان منعطف باشد.
بخشی از این قوانین در مورد پاسخ گویی به انتظارات والدین است. قطعا اگر این قوانین وضع نشود زوج درگیر بحث و مجادله بی فایده و تکراری خواهد شد. بنابراین در چنین شرایطی به جای غرزدن بهتر است طرفین با هم گفت وگو کنند. اگر صحبت هایشان به نتیجه ای نرسید حتما از مشاور کمک بگیرند تا بروز چنین مشکلاتی به تدریج باعث تیره و تار شدن روابط همسران نشود.
چه راهکارهایی را برای بهبود و خاتمه این قبیل رفتارهای بهانه جویانه به همسران پیشنهاد می کنید؟
برنامه ریزی برای فعالیت های مفرح و ورزشی که باعث شادابی بیشتر می شود، کسب مهارت در گفت وگو با همسر و خانواده در راستای کاهش دلخوری و سوءبرداشت، فراگیری روش های حل مساله برای رسیدن به راه های موثر حل مشکلات، غنابخشیدن به رابطه کلامی، جسمی و عاطفی زن و شوهر و در نتیجه احتمال کمتر بروز خشم و دلخوری، آموختن شیوه های موثر برای تسکین احساس خشم و ناراحتی به جای شیوه های مخرب مانند گله و شکایت. مثلا هنگام غرزدن همسرتان، شما می توانید به طور ماهرانه از کلمات مناسب استفاده کنید: «می دانم ناراحتی، حق با توست؛ به نظر تو، چه کار کنم تا شرایط بهتر شود؟»
حتی گاهی ارتباط غیر کلامی برای کاهش سریع تنش او لازم است. مثلا به چشمان همسرتان نگاه کنید یا دستانش را بگیرید. رفتارهای واکنشی مانند بهانه گیری، کنایه زدن، عصبی شدن، گله و شکایت و در یک کلام، مقابله به مثل بدترین کاری است که می توانید انجام دهید.
گاهی حتی سکوت معجزه می کند. همچنین اصلاح رفتار در صورت وجود عادت های رفتاری غلط و اصلاح مشکلات موجود در روابط بین فردی با همسر و خانواده او، ایجاد قوانین مورد توافق در مورد نوع رابطه با خانواده اصلی دو طرف (مرزبندی) از دیگر راهکارهای موثر در برخورد با این مساله است.
حرف آخر؟
بهتر است همسران نسبت به هم شناخت کافی داشته باشند چراکه بعضی مواقع زن و مرد درخواست های خود را به طور دقیق و واضح بیان نمی کنند و مایل هستند همسرشان خود، متوجه توقع ها و خواسته های آنها باشند و درنتیجه برای آگاه کردن همسرشان از برخی مسائل، به شیوه هایی مانند غرزدن متوسل می شوند.
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸
لام من خیلی وقته میدونم افسرده ام و بیشتر ناراحتی ام هم اینه داره با بیماری ام دیگران را آزار میدم. نمیتونم بخندم، زندگی برام بی معناست. دلم میخواد زود شب بشه بخوابم و باز صبح بعد کسل تر از قبل برمی گردم سر زندگی کسالت بارم.سریع هر مشکلی را بزرگ می کنم. احساس خشم سریع بهم میده، نمیتونم با آرامش به مشکلات کنار بیام. حس خستگی، کسالت و اندوه سراسر وجودم را فرا گرفته. مدام سعی می کنم خودم را به زندگی برگرودنم نمیشه…سعی م کنم در تنهایی خودم باشم و تا کسی به حریم خلوتم وارد میشه روی اعصابم میره و ترکش های خشمم نصیبشان می شود. دست خودم هم نیست.
از بیرون هر کسی نگاه می کنه فکر می کنه من ادم موفقی ام. ولی نیستم. الان دانشجوی دکتری ام رشته زبان و ادبیات فارسی ام. دو تا کتاب ویراستاری کردم. چندین مقاله نوشتم و … ولی برای فردی که بعد ازاین همه تلاش به هیچ جا نرسیده دیگه اینا بی معنی میشه وقتی از نظر شغلی نتونستم کاری داشته باشم و جایی مدرس بشم وقتی از نظر مالی نتونستم خانواده ام را حمایت کنم. بابام که فکر می کرد یک روز دخترم بالاخره به یک جای خوبی در زندگی می رسه سه سال پیش بر اثر سرطان فوت کرد. در ان زمان هم مثل الان نه شغلی داشتم نه درآمدی. پدرم در فقر چشم از دنیا بربست. یک سال طول کشید تا خودم را جمع کنم و برای کنکور آماده شدم و الحمدالله موفق. اما از مهرماه که رفتم سر کلاس، انگیزه ندارم دلم میخواد نرم سر کلاس، تکالیف روی هم تلنبار میشه و من افسرده و انگیزه ای برای انجامشان ندارم ۸ ماه پیش به کسی دل بستم که متاسفانه بر اثر عواملی موانعی پیش آمد. دل بستنی که سرانجام نداشت . دراین ۸ ماه خیلی بهش فکر کردم و فکر کنم این در سوق دادن من به سمت اندوه موثرتر بوده ولی اصلا راهی نداشت که بهم برسیم چون بزرگترهای خانواده مخالف بودند. در کنار همه این عوامل خانواده ام دچار معضلات زیادی هست. همه این عوامل من را در خودشان غرق می کنند.گاهی قلیم سنگینی میکند دلم گرفته، از همه چیز از همه کس، مدام سعی می کنم به خودم انگیزه بدم نمیشه به خاطر شرایط مالی بد هم که نمیشه از خانه بیرون رفت و مثلا به ورزش های خاصی درباشگاه رفت. جدی میگم گاهی برای یک نفر همین که پول کرایه رفت و امدش را به دانشگاه فراهم کنه بشه معضل، دیگه تفریح و … جایی در زندگش ندارند. و تا پول نباشه گویا نمی توان زندگی کرد خیلی ها میگن برو پیش مشاور، تا کمی درمان بشی ، ببخشید ولی مشاوره ساعتی چند؟ ! برای من ممکن نیست حتی اگر حداقل میزان باشه هرچی با معنویات خودم را سعی می کنم آرام کنم یک مشکل در زندگی پیش میاد باعث میشه از خدا هم دور بشم ناامید از درگاهش بشم خیلی زندگی سخت شده باید چیکار کنم. به غیر از توکل بر خدا، باید چیکار کنم؟
با سلام خدمت شما دوست عزیز
احساسات و شرایط شما کاملا قابل درک می باشد و اینکه ممکن است فشارهای مالی و عاطفی باعث شود فرد از سختی و هیجاناتی برخوردار شود که منفی می باشد و بر روند زندگی اصلی فرد تاثیر گذارد اما دقت کنید که اولین قدم برای موفقیت پذیرش شرایط و موقعیت فعیلی زندگیتان می باشد زمانی که شما نسبت به این موضوع پذیرش پیدا کردید می توانید در همان موقعیت و نسبت به شرایط همان موقعیت سعی کنید شرایط بهرتی را برای خودتان فراهم کنید . ورزش کردن می تواند در بهبود عملکرد روحی شما تاثیر داشته باشد اما مثلا همین موضوع در صورت نداشتن پول برای باشگاه رفتن شما می توانید از پیاده روی استفاده کنید . اما بهتر است با توجه به استعدادی که دارید حداقل به صورت نیمه وقت و حتی غیر مرتبط برای رسیدن به اهداف آیندیتان کاری را برای خودتان فراهم کنید تا این استقلال مالی هرچند کم به شما کمک کند تا بتوانید در مسیر بهتری قدم بردارید . علایم افسردگی شما می تواند در بهبود عملکرد و تصمیم گیری های شما تاثیر زیادی داشته باشد بهتر است به این موضوع دقت کنید که سرزنش کردن خودتان بخاطر شرایطی که شما مقصر آن نمی باشید تنها می تواند باعث شود عملکرد شما ضعیف تر شود و اعتماد به نفستان کاهش یابد قابل درک است که انتظار داشتید با درس خواندن شرایط بهتری ایجاد شود در زندگیتان آما هنوز دیر نمی باشد و شما به عنوان دانشجویی دکترا می توانید به عنوان یک فرد موفق در آینده جلوه کنید بهتر است هنر ها و ویژگی های خود را شناسایی کنید و سعی کنید نهایت استفاده را از آنها داشته باشید تا در اعتمادتان نسبت به خودتان افزایش یابد. دقت کنید که هرچقد شما در اجتماع حتی همایش های رایگان یا محیط دانشگاه انجمن دانشگاه و … بیشتر حضور داشته باشید امکان آشنایی شما با افرادی بیشتری میسر می شود و هم می توانید موقیت های بیشتری را تجربه کنید. همانطور که خودتان بیان کردید ممکن است این رابطه عاطفی تاثیر بر روحی شما داشته باشد و با توجه به علایم قبلی شما باعث شده باشد که عملکردتان مقداری پایین تر آید . بهتر است در کنار تمام برنامه ریزی ها پروسه مشاوره مخصوصا شناخت درمانی و روان درمانی را تجربه کنید تا بتوانید عملکرد اصلی خود را بازسازی کنید و قدم بیشتری و بهتری در این زمینه بردارید . خداوند بسیار امید بخش و توانا می باشد اما در کنار گام برداشتن هر چقد کوچک شما می تواند موفقیت بیشتری نسیب شما کند . سعی کنید برای زندگی روزانه خود برنامه ریزی داشته باشید و ورزش هرچند ساده را در برنامه خود قرار بدهید از کوچک ترین امکانات خود برای بهبود روحیه خود و اطرافیانتان استفاده کنید مثلا دیدن یک فیلم کمدی و… برنامه ریزی می تواند باعث شود شما از تمرکز مداوم بر مشکلات خوداری کنید و بتوانید به اهداف خود در کوتاه مدت و هدف نهایی خود در بلند مدت دست پیدا کنید . برای بررسی دقیق علایم افسردگی شما نیاز به مراجعه حضوری یا تلفنی حداقل می باشد می توانید از مرکز زیر استفاده کنید.
درمسیر می توانید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۳۵۴۷۸۳
شاد باشید