1
افسردگی
من 29 سالمه .. تقریبا سالهاست حال خوبی ندارم … پارسال به روانپزشک مراجعه کردم چون استرس و ناراحتی زیادی داشتم . و برای برای اضطراب و افسردگی قرص تجویز کرد . توی ایران شغلم رو از دست دادم و تصمیم گرفتم بیام یک کشور دیگه تحصیل کنم . الان دو ماهه اومدم اما حالم بدتر شده . خیلی تنهام و حالم بسیار بدتر شده . خانوده و دوستام سرزنش میکنند که خودت خواستی . درس ها انقدر برای سنگینه که توان خوندن ندارم . هر شب دلم میخواد که بمیرم … احساس میکنم هیچ اتفاق خوبی دیگه منتظرم نیست . فقط برای دیگران باید حفظ ظهاهر کنم . واقعا کاش میمردم
سلام دوست عزیز
بنده شرایط شما رو درک میکنم،متأسفانه فرهنگ غلطی بر بخشی از جامعه ما حاکم هست ک وقتی کسی کار اشتباهی میکنه و نتیجه نامطلوب میگیره ب جای اینکه کنارش باشن و کمکش کنن بهش سرکوفت میزنن و تحقیرش میکنن؛و طبق فرمایشات خودتون ظاهراً خانواده شما هم از این بخش جامعه هستند.و تنهایی شما در مملکت غریب نیز باعث تشدید اضطراب و افسردگی تون شده.
ببینید دوست عزیز،من فکر میکنم شما توانایی های زیادی دارید ک از اونها غافل هستید،بهتون پیشنهاد میکنم با خودتون خلوت کنید،واقعیات رو ببیند،ب اهدافتون فکر کنید و تصمیم بگیرید ب موفقیت برسید.
شک نکنید شما توانایی غلبه بر مشکلات رو دارید.من افرادی رو داشتم ک مشکلات ب مراتب بدتر از شما رو داشتن ولی ب لطف خدا با صحبت هایی ک کردیم و اراده ای ک از خودشون نشون دادن بر همه مشکلات چیره شدن.
شما هم قطعا موفق خواهید شد.همین ک در حدی جسارت داشتید ک تنهایی ب یک کشور غریب مهاجرت کردید نشان از اراده قوی و توانایی های شما داره.